نماد اعتماد ملی



Smartsupp Live Chat

ارگ بم ، بزرگ ‌ترين بناي خشت و گلي دنيا است که در نزديکي شهر بم در استان کرمان و در جنوب شرقي ايران قرار دارد . اين ارگ ، در فهرست آثار ميراث جهاني يونسکو به ثبت رسيده است .
اين بنا پيش از سده ? پيش از ميلاد ساخته شده و تا حدود سال ???? ميلادي مورد استفاده بوده ‌است .
در تاريخ ? دي ???? ، زمين‌لرزه‌ اي شديد در اين منطقه روي داد که باعث شد که اين بنا تا حدود زيادي تخريب شود .
مساحت اين ارگ ، در حدود 180000 متر مربع بوده و ديوار هايي به بلندي ? تا ? متر و درازاي ???? متر آن را احاطه کرده‌ اند .
در معماري اين شهر باستاني ، دو بخش متمايز ديده مي ‌شوند :
بخش حکومتي که در داخلي ‌ترين ديوار قرار گرفته و شامل دژ نظامي ، عمارت چهار فصل ، سربازخانه ، چاه آب به عمق حدود ?? متر و اصطبل به گنجايش ??? اسب مي‌ باشد .
بخش رعيت ‌نشين که بخش حکومتي را احاطه کرده و شامل ورودي اصلي شهر ، مسير اصلي متصل‌ کننده ورودي شهر به دژ و بازار در امتداد آن ، حدود ??? خانه و ساختمان‌ هاي عمومي مانند مدرسه و مکان ورزش مي‌ باشد .
ارگ بم  شماره ثبت در فهرست آثار ملي 519 است .
 
ارگ بم بر بلنداي صخره اي سترگ ، درجنوب رودخانه پشت رود جا دارد و شهر بم و ديوار شهربست قديم آن در جنوب ارگ و درفاصله ميان رودخانه پشت رود و رودخانه ديگري شکل گرفته است و امروزه بسترود به خياباني ميان شهري بدل گرديده است .
 
ارگ بم عضوي از منظومه اي بزرگ از بناهاي تاريخي است که آن را در ميان گرفته اند ؛ شهر باستاني دارزين با قدمتي در حدود هزاره اول پيش از ميلاد در اراضي شمال غربي بم امروزي برپا بوده و هنوز کوشک هاي ميان محله هاي شهر دوران قرون اوليه اسلامي در آن بر پامانده اند و تنها قريه کوچکي در حوزه غربي آن آباد است ؛ قلعه دختر در شمال رودخانه پشت رود و در جنوب آن بناي چارطاق و ساختمان کوشک و پير علمدار و همچنين در مشرق و نزديکي ارگ ، بناي تاريخي مسجد حضرت رسول بر پيرامون فضاي ارگ برپا بوده اند . هر چند که پيشينه اين بنا ها ساليابي نشده است ، با اين حال قدمت آن ها ، از قرون اوليه دوران اسلامي تا دوره ايلخاني قابل تخمين به نظر مي رسد .
ساليابي بناهاي تاريخي واقع در ارگ بم و همچنين بناهاي پيرامون آن تاکنون در برنامه کار باستان شناسان قرار نگرفته است ، از اين رو شايسته است که بيشتر به گزارش هاي شفاهي مردم و متون تاريخي اکتفا نمود ... در متون تاريخي ؛ پيدايش ارگ بم را به بهمن بن اسفنديار نسبت داده اند ، و او را اردشيردر از دست از شاهان دوران هخامنشي قلمداد کرده اند . در سيماي برخي از برش هاي ارگ نيز لايه هاي ساختماني بيشماري نمايان است که گوياي ساخت و سازهايي مکرر در ارگ و تأييدي بر درستي تخمين قدمت متون تاريخي است .
هرچند که تا کنون وقوع زلزله هاي بزرگ در منطقه بم گزارش نشده است و يا دست کم از آن بي اطلاع مانده ايم ، با اين حال ارگ بم طي عمر طولاني خود ، بارها مورد مهاجمه ها ، جنگ ها و محاصره هاي طولاني دشمن تخريب و ويراني بوده و نشانه هاي شاخصي از ويراني هاي آن در دست است . با اين حال هر باربالنده تر گذشته براي استقرار نسل هاي بعدي انتخاب شده ، مرمت شده و گسترش يافته است .
ساکنان ارگ بم در حدود يکصد و پنجاه سال پيش ، براي آخرين بار مأواي ارگ را ترک نموده و درون باروي شارستان و در ميان باغ ها و نخلستان هاي بيرون از شهر سکني گزيدند . وسعت ارگ بم به ييست هکتار مي رسد . جز باروي شارستان که درحوزه شمالي به باروي ارگ نزديک است و به فاصله اندکي از باروي ارگ جا دارد . در حوزه جنوبي چهار بارو بخش فراز کوه سنگي را احاطه کرده است که به احتمال زياد راستاي هر بارو نشان دهنده گسترش حاکم نشين ارگ در دوره اي از تاريخ است . ساختمان ارگ بم در شکل توسعه يافته اش از دو بخش مردم نشين و حاکم نشين تشکيل شده است . در فضاي شمالي بيرون ارگ ، بناي گنبد بزرگ يخدان و در نزديکي آن ديواره رفيع يخ چاوون جا دارد .
بخش حاکم نشين بر فراز قله صخره و در شمال ارگ جا دارد و متشکل از بنا هايي است ، همچون ؛ برج اصلي ، چهارفصل ، خانه حاکم ، چاه آب ، حمام ، خانه رئيس سرباز خانه ( ساختمان معروف به آسياب بادي ) ، سرباز خانه ، دروازه ( ساساني ) و برج و باروي اين مجموعه را شامل مي شود . گفتني است که جز بناي آسياب بادي ، ديگر بخش هاي حاکم نشين بر باروهايي سنگي با بلندي نزديک به هفت متر استوار شده است که در زير روکش کاهگلي پنهان مانده است ، چنين به نظر مي رسد که در لايه هاي مانده در محدوده باروي سنگي به ويژه در سطوح زيرين آن کهنه ترين بخش حاکم نشين باشد . در بخش شرقي حاکم نشين دروازه مسدود شده اي است که آن را کد کرم ( خانه کرم ) مي خواندند و وجود اين پديده را سندي بر جا مانده از داستان هفتواد تلقي نموده اند .
فضاي مردم نشين يا عامه نشين با حصاري بلند در راستاي شرقي غربي از بخش حاکم نشين جداشده و دسترسي اين دوبخش به يکديگر از راه دروازه اي است که از شمال بناي مير آخور به سرباز خانه حاکم نشين مي رسد . بخش مردم نشين را به دوره اي از گسترش ارگ نسبت داده اند ، با اين حال اين دو بخش در ميان باروي حصيني با 38 برج بزرگ و کوچک جاي دارد که يکپارچه به نظر مي رسد و تنها دروازه اين مجموعه در ميان باروي جنوبي مردم نشين جاسازي شده است . فضاي مردم نشين شامل : دروازه ورودي ، بناي سردروازه ، راسته بازار ، مسجد جامع ، بناي زورخانه ( مقبره ) ، ساباط و خانه جهودا ، ميدان تکيه ، مسجد پيامبر ، حمام ، مدرسه ( خانقاه ) ، اصطبل ، بناي ميراخور و محله هاي مسکوني است .
 
طي سال هاي اخير ، مرمت و بازسازي ساختمان ميرآخور در شمال بناي اصطبل به عنوان دفتر کار مرمت و احياي ارگ ، سرآغازي بود بر فعاليت هاي کلان سازمان ميراث فرهنگي کشور در شهرستان بم در اين رهکذر به مرور بررسي ، خواناسازي و احياي شبکه معابر و بناهاي سردروازه ، راسته بازار ، چارسوق ، مسجد جامع ، مجموعه ميرزا نعيم ، خانه ساباط ، بناهاي پيرامون ميدان تکيه ، اصطبل ، مدرسه ، سربازخانه ، خانه رييس قشون ، بخش جنوبي و بخش غربي بارو و برج هاي پيراموني ارگ ، ساختمان گنبد يخدان ، باروي يخچاوون و مسجد حضرت رسول در فضاي بيروني ارگ مرمت و احيا گرديد و براي تحقق اهداف از پيش تعريف شده راه اندازي شد و سامان گرفت .
در کاوش هاي سال هاي اخير در فضاي دروازه اسپيکان که در باروي شارستان و در شمال غربي ارگ واقع است ، تاسيسات آب رساني مخفي ارگ آشکار گرديد . آب دو رشته قنات در ساختمان پخشگاه همجوار با اين دروازه ، چند بخش شده و بخشي از آن از طريق تنبوشه به ساختمان شترگلو واقع در خندق غربي مي رسيده و به ميان ارگ هدايت مي شده و در ساختمان حمام بخش غربي مردم نشين ظاهر مي گرديده است .
مجموعه ميرزا نعيم در مشرق بازار قرار دارد که اخيراً تعمير شده است . محوطه حاکم نشين با برج و بارو ، و دروازه و حرم حاکم در جنوب آن و خانه اي به نام « چهار فصل »  پس از ديوار سوم قرار گرفته که سالمترين قسمت به جا مانده از شهر قديمي است که پيش از انقلاب اسلامي تعمير شده است . ويرانه هاي مسجد در قسمت جنوبي شهر در مشرق بازار قرار دارد که در محوطه شمالي آن محله‌ اعيان نشين بود ، و نزديک آن زورخانه اي با عمق 5/1 متر به شکل مربع قرار داشت . ساختمان اصطبل و طويله در محوطه زير ارگ ، و ميداني در بالاي بازار با کاروانسرايي نزديک آن قرار گرفته است . مسجدي نيز که احتمالاً بر روي خرابه هاي مسجد جامع ( از دوره صفاريان ) ‌احداث شده است ، محرابي با تاريخ 810 دارد . امروزه از مسجد جامع دوره صفاريان ،‌ براثر خاکريزي بر سطح مسجد دوره صفاريان ، بر روي مسجدي قديمي تر بنا شده بوده است .
در کنار مسجد ، چاهي وجود دارد که نزد اهالي مقّدس است . در سال پيروزي انقلاب اسلامي نماز عيد فطر در همين مسجد که حياطي مربع شکل دارد خوانده شد . در سوگواري هاي مذهبي ، مردم از شهر جديد بم به اين مسجد مي روند و در محراب آن شمع روشن مي کنند . به نظر گوبه ، از رودي که از شمال ارگ مي گذشته ،‌ نهري حفر شده بوده که وارد شهر مي شده است ، و امروزه بستر خشک آن ديده مي شود . مقدسي‌ نيز از نهري نام برده که از محله‌ بزازان مي گذشته است و ظاهراً مقصود او همان نهر است . همچنين مقدسي از يکي از مساجد جامع که اصطخري و ابن حوقل‌ نيز از آن نام برده اند ، سخن گفته است که آثار آن در مغرب محوطه اصلي به جا مانده است . شمال غربي آن کاروانسرا و حسينيه اي قديمي قرار دارد . محله قديمي بزازان بيش از همه قسمت ها ويران شده است . در شمال اين محله ، دروازه اي با باروي کنگره دار ، قسمت اصلي شهر را از ارگ جدا مي کند که پس از آن قسمت دوم شهر قرار گرفته و با خيابان شرقي غربي از قسمت اول جدا شده است . عمده ترين ساختمان آن ، ميداني است که در کناره هاي آن آخور هاي اسب ، و در قسمت جنوب شرقي آن چاهي قرار گرفته است . آثار آسياي بادي در قسمت شمال غربي آن ديده مي شود . بالاي آخورها در طبقه دوم جاي سربازان بوده است . گويا در همين جا بوده است که لطفعلي خان زند ، پس از درگيري با حاکم بم دستگير مي شود . در قسمت غربي اين محوطه ، پس از جايگاه سربازان و ميدان و آخور ، کاروانسراي قديمي واقع شده است . در قورخانه ، خانه نظاميان دو طبقه است . زندان در محوطه اداري حاکم نشين قرار دارد که پس از گذشتن از دالاني به عمق چهارمتر به محوطه پهن تري متصل مي شود  .
وضع ساختمان قلعه از دوره‌ ناصرالدين شاه تاکنون تغيير چنداني نکرده است . به نوشته‌ ذوالفقاري کرماني ، در دوره‌ ناصرالدين شاه ، قطر ديوار قلعه 28 ذرع ، و عرض خندق دوازده ذرع بود . دروازه‌ اصلي در جنوب بود و از روي پلي چوبي وارد شهر مي شدند . قلعه داراي 51 برج در پيرامون ، و نُه برج با شکل هاي مختلف و بسيار بزرگ بود . برج ميان ديوار غربي ، سيزده ضلع بيقاعده داشت و محيط آن 104 ذرع بود . از زير آن آبي از بيرون وارد شهر مي شد ، اما در همه خانه ها براي هنگامي که در محاصره قرار مي گرفتند چاه کنده بودند که عمق آنها ميان پنج تا هشت ذرع بود . از دروازه اول که داخل شهر مي شدند ، نخست از ميان بازاري رو به شمال مي رفتند که طول آن 120 ذرع و عرض آن چهار ذرع بود که از هر سو راسته بازار داشت . براي ورود به ارگ مي بايست از سه دروازه مي گذشتند ، به عبارت ديگر شهر با ساخت ديوار محافظت مي شد . در شمال ، در ديوار قلعه رو به بيرون دروازه اي بود که مخصوص اهل ارگ بود و به آن دروازه کتِ کرْ مي گفتند . پس از شکست آقاخان محلاتي ، سکونت در قلعه و شهر قديمي ممنوع شد ، از اين رو مردم بيرونِ قلعه را آباد کردند .
پيشينه . الف) پيش از اسلام . درباره بم پيش از اسلام و قلعه آن اطلاع چنداني در دست نيست . به نوشته‌ اعتماد السلطنه‌ بم از بناهاي بهمن بن اسفنديار است . در اواخر دوره اشکانيان ، از لشکرکشي اردشير به منطقه اي که بم در آن قرار داشت مطالب فراواني در دست است نام آثار باستاني پيرامون قلعه بم امروزي ، مانند نرماشير و قلعه دختر ، از زمان ساسانيان حتي پيش از آن در منابع ديده مي شود . ظاهراً منطقه بم در دوره‌ اشکانيان نيز آباد بوده است . طبق کارنامه اردشير بابکان ، او در لشکرکشي خود به دژ گذاران ( در شاهنامه: کجاران ) با هفتان بوخْت ( در شاهنامه : هفتواد ) ، پادشاه آن منطقه ، به جنگ پرداخت فردوسي محل کجاران را در خطه‌ درياي پارس (خليج فارس و درياي عمان )‌ آورده است . از لحاظ جغرافياي آن زمان ، درياي پارس پهناورتر بود و بطليموس آن را پرسيکوس سينوس ضبط کرده است .
 
ب) پس از اسلام . به نوشته افضل الدين کرماني ، کرمان را عبدالله بن عامر کرَيز گشود و تربت او در بم است . برخي نيز گويند آنجا را عمربن عبد العزيز فتح کرد ، اما نخستين بار بلاذري نام بم را آورده است . به نوشته او ، هنگام فرار يزدگرد و سقوط شيرجان ( سيرجان ) ابوموسي اشعري ، ربيع بن زياد را به کرمان گسيل داشت . او نواحي پيرامون شيرجان را گشود و با اهل بم و اندغار [ از شهرهاي قديمي کرمان ] صلح کرد ، اما بعداً اين بلاد کفر ورزيدند و پيمان شکستند . در دوره بعدي ، بويژه پس از استحکام حکومت مرکزي در بغداد و رونق گرفتن اقتصاد منطقه ، اطلاعات ما از بم بيشتر است . از قرن سوم و چهارم از بم و از جاده هايي که بم را با مناطق و شهرهاي ديگر پيوند مي داده مطالبي آمده است . ابن خردابه و قدامه بن جعفر  از جاده بم جيرفت تا نرماشير سخن گفته اند . قلعه بم در آن دوره مشهور بوده است ، به طوري که يعقوب ليث در شوال 259 رهسپار نيشابور شد و محمدبن طاهر را دستگير کرد و خود و خاندانش را در قيد و بند به قلعه کرمان فرستاد‌ يعقوبي در قلاع کرمان از قلعه بم سخن گفته مي افزايد : « قلعه کرمان که به آن قلعه بم مي گويند .... » ظاهراً اين سخن به لحاظ اهميت قلعه‌ بم در آن دوره در ولايت کرمان بوده است . ابن فقيه بم و جيرفت و هُرموز را از شهر هاي کرمان آورده و فاصله جيرفت  بم را بيست فرسنگ نوشته است .
ظاهراً پس از قرنها دوباره بم به توليد ابريشم دست يافت و توانست فرآورده هاي ابريشمي خود را به بلاد ديگر صادر کند و به احتمال قوي مبدا « جاده ابريشم » بم بوده است . قلعه بم از قرن هاي نخستين اسلام تا دوره قاجاريه 1255-1256 ، اغلب پناهگاه شورشگران بوده است ، به طوري که در 297 سُبکري ، حاکم فارس ، پس از شکست خوردن از سردار خليفه در شيراز ، به بم پناهنده شد در 324 . معزالدوله ديلمي در يورش به کرمان ، بم را تصرف کرد در 364 ، يوزتُمُر پس از شکست از مطهربن عبدالله ، سردار عضدالدوله ، وارد بم شد و حصاري گرديد . در 391 ، بهاء الدوله ديلمي به سرداري استاد هرمز به بم حمله کرد . در اين هنگام طاهربن خلف از صفاريان در قلعه بم به سر مي برد در492 ، تيرانشاه ، پسر تورانشاه فرزند قاوُرْت ، پس از شورش مردم کرمان بر ضد او به شهر بم فرار کرد ، اما اهالي بم از ورود او به شهر جلوگيري کردند و با وي جنگيدند در 584 ، افضل الدين کرماني در عِقدالعُلي براي نخستين بار بم را ولايت ضبط کرده است . به نوشته او ، بم ولايتي معمور از بلاد کرمان بود و از آنجا ابريشم صادر مي شد در دوره سلاجقه ، به دستور محمدبن ارسلان شاه مساجد و رباط و مدرسه در بم و جيرفت ساخته شد ادريسي ، جغرافيادان بزرگ جهان اسلام در بلاد مغرب از کارگاههاي پارچه هاي پنبه اي و طيلسانهاي فاخر بم که بازرگانان به بلاد مصر و شام و عراق مي آورده اند ، مطالبي گفته که نشان دهنده رونق صنايع دستي دربم و پيوندهاي اقتصادي بم با ديگر بلاد اسلامي است در قرن ششم ، بم از لحاظ مرکزيت سياسي وضع خاصي پيدا کرد ، به طوري که در حکومت ملک ارسلان بهرامشاه بن طغرل ، براي نخستين بار « دارالملک » خوانده شد در اواخر قرن هشتم ، در تسلط غزان بر کرمان ، فرزند کهين ملک دينار عجمشاه در بم حکومت مي کرد در اوايل قرن هفتم ، ياقوت حموي بم را «مدينه جليل» و از شهرهاي بزرگ کرمان نوشته و آب آن را از قنات دانسته است که نشاندهنده آباديها و کشتزارهاي پيرامون قلعه بم است ، چون آب قنات به قلعه که در ارتفاع قرار داشت سوار نمي شد و احداث قنات ها براي کشت در نواحي اراضي جنوب قلعه کنوني بم بود . اين اراضي امروزه مشتمل بر شهر بم و حومه آن است . ظاهراً از اوايل قرن هفتم ،‌ گروههايي از مردم در خارج از قلعه نيز ساکن بوده اند . از قرار معلوم بر اثر حمله مغول و جنگهاي فراوان پس از آن ، در بم دشواريهاي اقتصادي – اجتماعي پديد آمده بود ، به طوري که رشيدالدين فضل الله به پسرش که حاکم کرمان بود ، دستور داد مدت سه سال مردم کوره‌ ولايت بم را از پرداخت ماليات معاف کند تا کشتزارهاي ايشان شود .
 
در 696 غازان‌خان ، محمدشاه پسر حجاج سلطان را به کرمان فرستاد ، چون در اين هنگام نصرت مَلِک شورش کرده و در قلعه بم متحصن شده بود . بر طبق مطالب تاريخ آل‌مظفر ، امير مبارز‌الدين  از شاهان آل‌مظفر ،‌ پس از چهار سال محاصره قلعه بم ، آن را گشود  و سرانجام در قلعه بم درگذشت . بم در دوره آل‌مظفر رو به ويراني نهاد . حمدالله مستوفي قلعه بم را همان قلعه هفتواد دانسته است . به نوشته او « کرم هفتواد در بم بترکيد ». در 742 ، هنگام يورش امير مبارزالدين به قلعه بم ، اخي شجاع‌الدين خراساني که مدتي کوتوال قلعه بم بود ، ارگ بم را تعمير کرد و آماده دفاع شد .

farzad abdollahi 02166607667