امامزاده جعفر (ع
اين بنا در محله « مصلي عتيق » شهر يزد قرار دارد . در کتاب يادگارهاي يزد آمده است؛ امامزاده جعفر(ع) ، نسبتشان به امام جعفر صادق (ع) مي رسد . قديمي ترين قسمت اين زيارتگاه که امروزه توسعه يافته است ، حرم مطهر و گنبد آن است .
کاشيکاري گنبد مزار - با کاشي هاي منقوش سفيد و لاجوردي - متعلق به سال هاي اخير است . اين بنا داراي چهار صحن است و فقط صحن ورودي آن قديمي است و صحن هاي شمالي ، جنوبي و شرقي آن کاملاً باز سازي شده است . همچنين بر مزار ايوان صحن شرقي ، دو گلدسته بلند الحاق شده است . نقشه اين بنا ، مربع شکل است و در وسط آن ضريح به چشم مي خورد در چهار طرف حرم ، شبستان هايي قرار دارد که محل دفن اموات است .
شجرنامه امامزاده جعفر(ع)
شجره نامه :
ابو جعفر محمد بن علي بن عبيدا ... احمد بن علي العريضي ابن جعفربن محمد الصادق (ع) از جمله آن ستارگان فروزان آسمان امامت است که تقدير الهي براين قرار گرفت که دريزد رحل اقامت افکند و ماندگاراين ديار شود .
علي بن جعفر ، کوچکترين فرزندامام صادق (ع) ساکن روستاي عريضي در صومه مدينه بود اما بر او و اولادش چه گذشت که آواره قراء و امصار دور و نزديک شدند و نواده اش به مرکز ايران رسيد ، حافظه تاريخ چندان چيزي به ياد ندارد و تنها اين مورد معلوم و مسلم است که او در اواخر قرن چهارم هجري به صورت ناشناس و در هيئت درويشان به اين شهروارد شد و چندي براي گذران معاش به شاگردي آهنگري رفت تا اينکه بر اثر خواب حاکم يزد « اميراوجش » شناخته شد .
و از آن پس مورد احترام و اکرام ساکنين مردم مهماندوست اين ولايت قرار گرفت پس از آن سالياني به عزت و عافيت زيست و فرزندان و نوادگاني از خود به جاي گذاشت تا اينکه در ششم محرم سال 424 هجري قمري مرغ جانش به ملکوت اعلي پرکشيد و در مزار تازيان که محلي در اوج تقدس و تبرک بود مدفون گرديد .
حضرت ابو جعفر محمد (ع) اولين فرد از سلسله سادات است که گذارش به يزد افتاد و در اين شهر رحل اقامت افکند .
ابو جعفر محمّد (ع) که نسبش با چهار واسطه به امام جعفر صادق (ع) مي رسد ، حدود سال 350 ه . ق پا به عرصه وجود گذاشت و دنيايي از خيرو برکت با خود به ارمغان آورد .
در مورد محلّ تولّد و زيستگاه وي در تاريخ ، سخني به ميان نيامده ، بلکه در ميان اجداد او تنها به محل تولّد و زندگي علي بن جعفر ، کوچک ترين فرزند امام صادق و جدّ چهارم وي ، اشاره شده که روستاي ( عُريض ) در چهار مايلي مدينه ، محل سکونت او و فرزندانش بوده است و به همين سبب ، سلسله فرزندان او را « سادات عُريضي » ناميده اند .
در مورد علي عريضي نقل شده که او مردي صالح و پرهيزکار بودو به امامت برادرش موسي بن جعفر (ع) اعتقاد راسخ داشت .
ماجراي هجرت
امامزاده جعفربه دلايلي از جمله : گريز از دست ظالماني که او را تعقيب مي کردند ، نسب نامه و شجره نامه خود را که معّرف سيادت وي بود ، در ميان چوبي که بر سر ظرف آب مي گذاشتند پنهان نموده و لباس درويشان و فقيران پوشيد تاوي رانشناسند و از بغداد راهي يزد شد .
نوشته اند در زمان ورود امامزاده جعفر (ع) به يزد ، اميري پاک ضمير به نام « اوجش » از جانب آل بويه به يزد آمد و قدري حکومت او عادلانه و رفتارش منصفانه بود که يزديان مبالغه را درحقّ او به حدي رسانيده اند که گويا او را صاحب مکاشفه ، بلکه کرامت و خوارق عادت شمرده اند ، وي حکومت مستقّلي داشت که با اختيارات تامّه مدت درازي در يزد فرمانروايي کرد . وي به رغم عبّاسيان ، دوستدار آل علي بود .
ورود به يزد
نوشته اند : وقتي پاره تن پيامبر به يزد رسيد ، شهري که آن قدر برايش غريب بود که حتي از معّرفي خود بيمناک بود ، سرانجام پس از چند روز حيراني و سرگرداني در کوچه هاي شهر يزد به يک مغازه آهنگري مراجعه و تقاضاي کار نمود . استاد آهنگر او را به شاگردي پذيرفت و چون دميدن در کوره آهنگري کاري دشوار و کم اجرت بود و کمتر کسي تن به اين کار مشقّت بار مي داد ، ولي او مجبور شد به همان اجرت کم و کار سخت بسنده کند .
روياي صادقه
چند روزي از حضور ابو جعفر در کارگاه آهنگري نمي گذشت که « امير اوجش » ، حاکم شهر ، شبي ذات اقدس حضرت ختمي مرتبت را در خواب ديد که به او فرمودند : يکي از فرزندان من به ديار تو آمده و تقدير او اين است که دراين سرزمين بماند و از او فرزنداني به وجود آيد که موجب خيرو برکت اين خطّه گردد .
حاکم که او را مردي پارسا و پرهيزکار توصيف کرده اند ، صبحدم در شهر به جستجو پرداخت شايد او را بيابد ، لکن راه به جايي نبرد . تا اينکه شبي ، باز رسول خدا را در خواب ديد که محل کار ابو جعفر محمد (ع) را مشخص کردند .
اين مرتبه ، حاکم با هدايت پيامبر به زودي او را يافت . اما در برخورد اول با انکار ابو جعفر مواجه شد ، زيرا وي بيم آن داشت اگر به درستي شناخته شود ، جانش در خطر بيفتد ، بويژه که با حضورچند روزه اش در شهر دريافته بود که مردم اين ديار عموماً از اهل سنّت هستند و چه بسا که اگر او را بشناسند ، مورد آزار و اذيت قرار گيرد .
وقتي حاکم ، روياي خود را باز گفت ، ابو جعفر اطمينان پيد اکرد که از طرف جدّش رسول خدا مورد مرحمت قرار گرفته و حاکم درصدد حمايت از اوست ، خود را معّرفي کرد و شجره نامه اش را باز کرد و بر حاکم عرضه نمود .
در اين هنگام امير ، که دلي پاک و سرشار از محبّت پيامبر داشت ، برسرو روي او بوسه زد و مطمئن شد که پيش روي بزرگ مردي از تبار رسول خداست ديد چه سعادتي از اين بالاتر که او را خدمت کند و تفقّد نمايد از اين رو دستور داد او را محترمانه به سراي خويش آوردند و خلعت بخشيد و محل سکونتي درخور براي وي فراهم کرد ، ابو جعفر منزلي در همان کوچه آهنگري برگزيد و از آن پس کوچه حسينيان ناميده شد ، سپس امير اوجش امر کرد خانه کوچه حسينيان را آماده نموده و روز ديگر دخترش را به عقد او در آورده و زندگي شايسته اي براي وي مهيا کرد . بعدها روستاي « فهرج » و « طزرجان » يکي درحوزه شهر و ديگري در ييلاق و کوهستان بدو بخشيد که بجز تامين مخارج ، ابو جعفر احساس کند که ديگر غريب اين ديار نيست .
از آن پس کوچه حسينيان ، تنها يک کوچه عادي در محله يوزداران نبود ، بلکه مردم اين محلّات بر ديگرمحلّات فخرو مباهات داشتند که گوهر وجود ابوجعفررا دربرگرفته اند .
فرزندان
حاصل پيوند مبارک ابو جعفر محمّد (ع) با دختر امير اوجش برابر نقل تواريخ سه پسر است که از اين سه بزرگوار هزاران نقر از اولاد پيغمبر در يزد و ساير بلاد مملکت ايران زندگي مي کنند . پسرانشان به نام هاي محمد ، عبيدالله و علي بوده اند و بعضي از نوادگان اين سه ميوه باغ رسالت داراي گنبد و بارگاه بوده قبورشان در ايام سال مورد توجه عاشقان اهل بيت عصمت و طهارت است که مشهور ترين آنها عبارتند ا ز:
1 - سيد رکن الدين محمّد
2 - سيد شمس الّدين محمد بن سيد رکن الدين
3 - سيد اميرصفي الدّين
4 - سيد امير وجيه الدين فضل ا ....
5 - امير محمّد جعفر مفتي
6 - ميرزا رفيع الدّين فرزند وجيه الدين فضل ا ...
7 - ميرزا محمّدغني
8 - ميرزا ابوجعفرعريضي
9 - محسن بن علي بن محمّد
10 - نوح بن محسن
11 - سيد جلال الدّين حسين
12 - نظام الدّين علي
13 - سيد قطب الدّين مجتبي
غروب آفتاب عمر ابوجعفر
با توجه به اينکه ورود ابوجعفربه يزد به درستي معلوم نيست ، چنين به نظر مي رسد که وي شايد حدود 40 سال در يزد مقام داشت و شهرتي در اين مدت به هم زد که نه تنها در زمان خودش ، بلکه نام نيکش براي هميشه تاريخ با نام يزد عجين شد .
هر موجودي در اين دنياي پهناور روزي بايد به حکم تقدير الهي ترک اين سراي ناپايدار کند و حضرت ابو جعفر از اين قاعده مستثني نبود . روزي که مورخين آن را ششم محرم 424 ق ذکر کرده اند ، مرغ جانش از قفس تن پرواز کرد و در محل فعلي به خاک سپرده شد .
آري آنچه با گذشت 10 قرن همچنان ثابت ، محکم و روشن است ، قبر مطهر بزرگ مردي از تبار رسول ا ... است که مردم ديار دارالعباده يزد به دورش گرد آمده و از برکت وجودش بهره ها برده اند و عروس کوير 1000 سال است که آن را همچون نگين گرانبهايي در بر گرفته و از اين گوهر ثمين پاسداري مي کند .