تپه مارليک يکي از 5 تپه باستاني است که در دره گوهررود در اطراف رودبار واقع شدهاند درهاي خوش آب و هوا که براي سال ها محل سکونت اجداد ثروتمند گيلاني ها بوده. تپه هاي زينب بيجار ، پيلاقلعه ، دوربيجار و جازم کول ، بقيه اين تپه ها هستند.
در پاييز سال ????ش ، هياتى به سرپرستى دکتر عزت الله نگهبان جهت بررسى و تحقيق عازم منطقه رحمت آباد رودبار شد . اين حفارى که به مدت ?? ماه از پاييز ???? تا آخر پاييز ???? ادامه داشت ، منجر به پيدا شدن ?? آرامگاه به طور منظم و پراکنده در سطح تپه شد . اين آرامگاه ها عموما از سنگ و گل ساخته شده بودند .
در ساخت اين آرامگاه ها از تخته سنگ هاى بزرگ طبيعى که در سطح تپه وجود داشته، استفاده شده . در بعضى قسمت ها هم از سنگ هاى زرد رنگى استفاده شده که از ??کيلومتر دور تر و از دره گوهررود به اين محل انتقال يافتهاند.
حفاري تپه مارليک براي دکتر نگهبان و همکارهايش يک دردسر بزرگ بود . از درگيري ها و بيمهري هاي اهالي روستا که به تحريک قاچاقچي ها انجام مي شد، تا تهمت ها و دردسر هايي که باعث و باني اش مقام هاي دولتي بودند و به دادگاهي شدن دکتر و همکارهايش کشيد ؛ دردسري بزرگ که به نتيجه اش مي ارزيد .
از اين منطقه تعداد زيادي ظروف و اشياي سيمين و زرين به دست آمده که نشانگر ثروت فراوان ساکنان آن است . قدمت اين آثار به حدود 3 هزار سال پيش يعنى اواخر هزاره دوم و اوايل هزاره اول پيش از ميلاد مسيح مى رسد .
ماردي ها اقوام ساکن مارليک مردگان شان را با لباس رسمى و تزئينات کامل روى تخته سنگ و به پهلو قرار مى داده اند . در اين حالت زانو ها اندکى خميده مي شدند . همراه مردگان ، ظروف تشريفات مذهبى ، مجسمه ها ، زيور آلات ، اسلحه ، ابزار و ادوات ، ظروف و ادوات آشپزخانه ، مدل و نمونه ادوات مختلف و اسباب بازى کودکان دفن مى شد . اين امر نمايانگر هويت و حرفه صاحب آرامگاه و عقايد مذهبى اقوام ساکن در محل بود.
به جز اين اشيا ، آثار و ادوات جنگى از جنس مفرغ مانند : خنجر ، پيکان ، سر نيزه و نيز وسايل تزئينى مانند : گوش پاک کن ، ناخن پاک کن ، گوشواره ، دستبند ، گردنبند ، پيشانى بند ، مو بند ، سنجاق سر و همچنين ادوات و وسايل مورد استفاده نظير ظروف ، دوک نخ ريسي ، ديگ ، ملاقه ، سيخ کباب ، ظروف سفالين ، پيکرک ها و مجسمه هاى سفالين و فلزى در مارليک يافت شده اند . وسايل رزمى مانند : خنجر ، شمشير ، سرنيزه ، سرگرز ، مچ بند ، بازوبند رزمي و تيردان مفرغى بيانگر جنگجو بودن اين اقوام است.
يکي از کشفيات مهم اين تپه ، 2 مهر استوانه اي است که روي آنها به خط ميخي نقش شده است . اين مهر ها به باستان شناسان براي تشخيص خط و تاريخ مارليکي ها بسيار کمک کرده است .
گنجينه نفيس مارليک
در کرانه شرقي سفيدرود دره زيبايي به نام گوهر رود وجود دارد که به علل حاصلخيزي خاک ، ملايمت هوا و رطوبت و بارندگي کافي از بهترين نقاط اين ناحيه به شمار مي رود . در وسط دره ي گوهر رود ، رودخانه اي به همين نام جريان دارد که از شعبه هاي کوچک سفيد رود است .
در دره گوهر رود تپه هاي کوچک و بزرگي به چشم مي خورد که مربوط به دوره هاي باستاني است و تپه مارليک يکي از مهم ترين آن هاست . اين تپه در محلي به نام چراغعلي تپه ( مالک قديمي آن ) شهرت دارد . تپه هاي باستاي گوهر رود از جمله مارليک بقاياي يک تمدن باستاني فراموش شده اي را در دل خود مدفون کرده اند .
تپه مارليک ، که گنجينه اي ارزنده از هنر و تمدن بشري را در طول قرن ها در خود پنهان کرده است در حقيقت تپه اي طبيعي و صخره اي است که از سنگ هاي سولفات آهن تشکيل شده و لايه هاي طبيعي و تحتاني آن چنان است که شکاف هاي بزرک درون تپه ايجاد کرده و همين حفره ها موجب شده تا حيواناتي چون موش و مار به فراواني در آن لانه کنند . عده اي معتقدند که نام مارليک به دليل وفور مار در اين تپه بر انجه اطلاق شده است و افسانه مار و گنج در اين تپه مصداق واقعي پيدا کرده است .
اما برخي نيز مارليک را يک واژه ي تاريخي مي دانند که از دو جز " مارد " و " ليک " ترکيب شده و معناي قوم " مارد " را مي دهد . اينان استدلال مي کنند که اين کلمه در اصل " ماردليک " بوده و با حذف " دال " مارليک شده است . مارد اشاره به آمارد هاست و " ليک " هم همان " لک " است به معناي قوم و طايفه و عشيره است که در واژه هايي نظير اسکو + لک و گيل+ لک ديده مي شود . اگر نظريه اخير را قبول کنيم بي گمان بايد گنجينه ي مارليک را متعلق به قوم آمارد بدانيم . کاوش هاي مارليک در سال هاي 41-1340 با همکاري دانشگاه تهران و اداره باستان شناسي انجام گرفت .
در ادامه کاوش ها وضعيت اصلي تپه که معرف آرامگاه و گورستان اقوام فراموش شده باستاني است آشکار شد .
احتمال مي رود که اين تپه ، آرامگاه خصوصي فرمانروايان و شاهزادگان محلي بوده است که در اواخر هزاره دوم و اوايل هزاره اول پيش از ميلاد در اين منطقه حکومت مي کرده و مردگان خود را بنا بر سنن و آيين هاي رايج آن دوره به همراه اشياء و آثار قيمتي در اين آرامگاه ها به خاک مي سپرده اند .
زماني که سه چهارم کاوش در تپه انجام شد در حدود 25 آرامگاه با اتاق آرامگاه کشف شد که در همه آنها اشيايي مانند ظروف مفرغي – ظرف هاي سفالين- دکمه هاي تزئيني- انواع سرگرز ، پيکان ، شمشير ، خنجر ، مجسمه هاي برنزي و سفالي ،کلاه خود ، سرنيزه ،سوزن هاي طلاو مفرغ و ... با نقوشي از انسان و گياهان و حيوانات نظير گاو کوهاندار ،گاو بالدار ، اسب شاخدار و اسباب بازي هايي براي کودکان دوک پشم ريسي و افزاري از اين گونه بدست آمد که معرف فرهنگ و طرز زندگي اين اقوام هستند .و نشان از اعتقاد به زندگي پس از مرگ دارد .
پارچه هاي بدست آمده از تپه هاي مارليک نشانه ظهور و پيشرفت صنعت بافندگي در گيلان هزاران سال پيش است .
از جمله موارد جالب کشف کاشفان ، مهري است که روي آن خط ميخي حک شده است و يا مهر ديگري که مجلس شکا ر را نشان مي دهد . به گفته باستان شناسان قدمت آنها به بيش از سه هزار سال مي رسد .
نمونه بي بديل اين کاوش ها جام مارليک است که از زر ناب است و ارتفاع آن به 18 سانتي متر مي رسد .
ارتفاع نقش برجسته هاي جام تا دو سانتي متر مي رسد که نشان دهنده مهارت استاد کاري است که با ضربات چکش آن را آفريده است .
نقش وسط جام درخت زندگي است و در دو سوي درخت دو گاو بالدار ديده مي شود که در حال بالا رفتن از درخت هستند . نمايش بدن حيوان به حالت نيم رخ و نمايش سر آنها از روبه رو ، از ويژگي هاي هنر ايراني است و هويت ايراني سازنده اش را نشان مي دهد .
در کف جام گلي زيبا نقش شده است .در ميان گل نقش خورشيد ديده مي شود که شعا ع هاي خود را به طور منظم پراکنده است .
براي اقوام مارليک خورشيد تا حد پرستش بسيار مهم بوده است و تا جايي که مي توانسته اند نماد خورشيد را به شکل ترنج هاي هندسي تزئيني در کف اکثر ظروف و جام هاي فلزي به تصوير کشيده اند . وقتي به نوع نقش و طرز ترسيم اين ترنج ها توجه مي کنيم در مي يابيم خورشيد در مرکز همه چيز است و همه موجودات از نور و حرارت جانبخش او زندگي مي گيرند .
با اينکه انسان در هزاره ششم پيش از ميلاد به فلزات دست پيدا کرده است اما از افتخارات مهم تمدن مارليک صنايع فلزي و مخصوصا صنايع مفرغي است . در منطقه مارليک به سبب وجود معادن سنگ فلز و منابع سوخت مانند چوب فراوان توليد مفرغ رونق زيادي يافته و کارگاه هاي صنايع مفرغي به وجود مي آيند .
از نقاط اوج و شگفتي هاي ديگر صنعت مارليک جامهاي شيشه است که گفته مي شود از اولين نمو نه هاي صنعت شيشه سازي بشر است .
و سرانجام اين تمدن درخشان چه مي شود ؟ برخي باستان شناسان معتقدند به دليل شباهت فراوان آثار مکشوفه از سيلک در کنار شهر کاشان به خصوص آثار مفرغي ظروف و و ادوات و ابزار بسيار محتمل است که اقوام سليک همان مارليکي ها باشند که پس از حمله آشوريها به منطقه سيلک مهاجرت کرده اند و سپس به تدريج به ماد ها که از اقوام هند و ايراني بودند پيوسته و در مراحل اوليه تکوين دولت ماد شرکت داشته و با ديگر گروه هاي مقتدر هند و ايراني ، امپراطوري مقتدر ماد را در اوايل هزاره اول پيش از ميلاد به وجود آورده باشند .
مجموعه آثار مارليک در طبقه فوقاني موزه ملي ايران تهران نگاهداري مي شود .
ابراهيم گلستان در سال 1342 فيلمي به نام تپه هاي مارليک ساخت که برنده جايزه شير سن مارکو جشنواره و نيز در سال 1343 شد که به ظاهر درباره ي کشفيات باستان شناسي در منطقه ي مارليک است ، اما به واقع اثري در باره ي زندگي ، هنر ، دوام و آرزو براي فردايي بهتر است .