قلعه دختر استان بوشهر ، در شهرستان دشتي قرار دارد . اين قلعه در شرق روستاي لاور ساحلي شهرستان دشتي قرار دارد که از سمت غرب به ساحل زيبا و آرام خليج فارس مشرف است و از سمت شرق به کوه مند منتهي ميشود و در پرتگاهي تند و بسيار تيز قرار دارد . اگر سمت شرق روستاي لاور و گلستان نگاه دقيقي به کوه مند بيندازيم آثار و بقاياي اين قلعه بر تيغ کوه مشهود و پيدا است و هنوز هر چند از زمان ساخت آن شايد قرن ها گذشته باشد ولي نشان از استواري و عظمت در چند ستون باقي مانده قسمت غربي آن هويدا است . در جلوي قلعه چهار ستون قرار داشته است که جز آثار يکي بقيه ريزش کرده .
در برجک غربي قلعه که در واقع طبقه فوقاني قلعه بوده است چند سوراخ مستطيل شکل براي ديده باني يا پرتاپ تير توپ خانه به بيرون بوده است که امروزه اين چند سوراخ مذکور پوشانده شده است و اين شايد صيادان محلي و شکارچيان وحوشي مثل بز و کل و يا پرندگان در همين سال ها زماني که برج هاي قلعه سالم بوده به عنوان پناه گاهي استفاده مي کردند آنجا را پوشانده اند . قلعه به جز طبقه فوقاني بقيه زير خاک رفته است به گفته اهالي محل سقف چند اتاق آن هم تا سال هاي اخير سالم بوده است ( ???? شمسي ) و بر اثر بارندگي شديد از بين رفته است . با توجه به آثار باقي مانده دو غار که هنوز تحقيقي را جع به آنها نشده است به روستا هاي لاور و گلستان منتهي مي شده است که آثار اين غار ها در حياط منزل يکي از اهالي روستاي گلستان هنوز ديده مي شود و اين دو غار از قلعه آغاز و به اين دو روستا منتهي مي شده است . يک راه کاملا هموار و صافي به طول يک کيلومتر تا دريا قرار داشته که شاه دختر بدون کمترين زحمتي خود را به ساحل مي رسانده است . ساختمان قلعه از نوعي سنگ رسوبي – که در همان منطقه وجود دارد – و ساروج ساخته شده است .
در نزديکي قلعه سرزمين يا به اصطلاح امروزي پارکي که گل نرگس در آن زياد مي روئيده قرار داشته است که به همين خاطر آن را پارک نرگس مي ناميده اند براي آبياري پارک آب انبار هاي مخصوصي وجود داشته است که اثار سه تاي آنها در کنار قلعه پيداست .
در ضلع شرقي قلعه چاله اي شبيه چاه ديده مي شود که احتمالا حفاري غير مجاز از طبقه فوقاني به طبقه فرو رفته پاييني انجام شده است و اشياء نفيس و باستاني که وجود داشته به سرقت رفته است و سه پايه اي که براي بالا کشيدن خاک و سنگ اين حفاري استفاده مي شده در پرتگاه شرقي قلعه ديده مي شود . با توجه به فرسايشي که بر اثر گذر زمان و عوامل طبيعي به وجود آمده است و هر ساله ببيشتر مي شود قلعه را در خطر تخريب و نابودي کامل و صد در صدر قرار داده است .
چنين گفته شده که اين مکان محل فرمانروايي زني قدرتمند بوده که سال ها بر لاور و اطراف حکومت کردهاست . اين قلعه اکنون خرابه اي بيش نيست .
قلعه دختر لاور ساحلي از توابع بخش کاکي شهرستان دشتي از آثار ملي به ثبت رسيده است . اين قلعه عظيم و شگفت انگيز با آن که يک اثر ملي محسوب مي شود اما به دليل رسيدگي نشدن به آن در آينده نه چندان دور به تلي از خاک تبديل خواهد شد و جز اما بنا به دلايلي از جمله ناشناخته ماندن ، نداشتن راه دسترسي آسان ، عدم تبليغات و تخصيص نيافتن بودجه هاي لازم تاکنون هيچ بررسي ، تحقيق ، کاوش و يا حفاري علمي و باستان شناسي روي آن صورت نگرفته است در حالي به يقين رازگشايي از رمز و راز هاي اين اثر بديع و با شکوه گذشته ، رمز و رازهاي بسياري از گذشته و تاريخ پر شوکت و جلال اين ديار آشکار خواهد کرد .
به دليل نداشتن مدارک معتبر علمي و عدم بررسي هاي تاريخي و باستان شناسي اطلاعات خاصي از اين اثر در دست نيست و آن مقدار اندک اطلاعاتي هم که موجود است بيشتر آميخته با افسانه و خيال پردازي هاي عوامانه است که بعضي از محققان محلي به تکرار و تدوين آن پرداخته اند در حالي که هيچ گونه مدرک و شواهد تاريخي و علمي ارائه نکرده اند .
محقق حبيب الله سعيدنيا در معرفي اين قلعه در کتاب تاريخ تحولات سياسي و اجتماعي اش مي نويسد : در لاور ساحلي ? اثر باستاني قرار دارد که ? تاي آنها ? غار طولاني است که در بسته مانده اند و ديگري قلعه دختر است که زماني محل حاکميت فرمانروايي به نام دختر بوده است . ابتداي اين ? غار از قلعه دختر شروع مي شده ، يکي به روستاي زرين و ديگري به روستاي ديناور منتهي مي شده است . در اين نوشته ، روستا هاي زرين و ديناور بدون ذکر هيچ دليلي و تنها براساس حدس و گمان ، اسامي قديمي روستا هاي گلستان و لاور ساحلي عنوان مي شود و از ذکر هر گونه توضيح و منبعي در ارتباط با حاکميت فرمانروايي به نام دختر ، زمان فرمانروايي و تاريخ ساخت قلعه دختر خودداري مي شود .
تنها منبعي که در اين ميان به آن استناد شده است « جغرافياي تاريخي فارس » تأليف « پاول شواتس » است که محققي به نقل از آن مي نويسد : « دشتي » در زمان ساسانيان يکي از مناطق وسيع گرمسيرات فارس بوده است ، يکي از نواحي اين ولايت اغرستان و مرکز آن خرمق بوده که به احتمال ، خرمق همان خورموج امروزي است که مرکز شهرستان دشتي است . همچنين در ساحل ولايت اردشير ازروستايي به نام الار يا گولار نام برده شده و ملکه قدرتمندي در آنجا مستقر بوده که به دست اردشير ساساني به قتل رسيده است . وي مي نويسد : به احتمال ، بنا به شباهت اسمي و نزديکي مکاني ، آن آبادي با آبادي هاي لاور و کبگان در ساحل خيلج فارس مطابقت داشته است . آن طور که از برخي مستندات برمي آيد : طبري از دوران ورود اعراب از استاني به نام کوچران بر ساحل اردشير و در آن از روستايي به نام الار نام مي برد . ظاهراً آنجا مقر ملکه اي با سطوت بوده که از سوي اردشير اول ساساني به قتل رسيده است . البته محققي يکي بودن الاريا لاور را بلافاصله مورد ترديد مي داند و مي نويسد :
امروز در ساحل شمال مصب رود مندآبادي هاي لاور و کنگان در کنار هم قرار گرفته اند اما جز شباهت اسمي و نزديکي مکاني قرينه اي در دست نيست که بتوان آن را يکي دانست . بدين ترتيب نيز بيش از آن که سندي علمي و معتبر در ارتباط با فرمانروايي شاه دختر ارائه شود به عبارتي به نقل از افراد مطلع محلي اکتفا مي کند . آنچه اکثر محققان محلي که تعدادشان البته به تعداد انگشتان دست هم نمي رسد به بيراهه کشانده است و ادعايي باطل را تکرار کرده اند ، اطلاق نام « دختر » به قلعه است . آنها به اشتباه پسوند « دختر » را براي قلعه به شاه دختري نسبت داده اند که روزگاري نامعلوم بر اين منطقه و قلعه حکمراني مي کرده است اين درحالي است که عنوان « دختر » نه نامي خاص که عام بوده است و بر بسياري از قلاع و پل ها و اماکن و تأسيسات تاريخي اطلاق مي شده است و هيچ ارتباطي با زن حاکم يا غير حاکمي نداشته است .
در کتاب « خاتون هفت قلعه » آمده که : در تاريخ ، دختر يا زني که تعمد به ساختن ابنيه اي از اکناف ايران صورت داشته باشد نداريم جز تعمير پل دختر ميانه ازسوي شاه بيگم دختر محمد بيگ موصل . مشخصات ابنيه دختر به شکل زير اين چنين است : همه بر بلندي ها و نقاط صعب العبور قرار دارند . اغلب بناي مربوط به قبل از اسلام و بخصوص عهد ساساني را دارا است . قلاع دفاعي معتبر دارد . با اين اوصاف حتي اگر در چنين قلعه هايي مراسم عبادي نيز برگزار مي شده است نام دختر نمي تواند با انجام مراسم عبادي و نيايش الهه آب ارتباطي داشته باشد . اگر چه مي توان اظهار داشت از آنجا که مردم براي الهه آب ارزش و احترام خاصي قايل بوده اند از نام او براي نام گذاري اماکن مختلف و حتي اشخاص استفاده مي کرده اند . راقم اين سطور علاوه بر فرض فوق نظريه اختصاصي ديگر دارد که با معناي دختر و نوع کاربري چنين ابنيه هايي سنخيت و تناسب بيشتري دارد و معتقد است که اين نظريه مي تواند تا حدود زيادي از اطلاق نام دختر بر چنين مکان هايي رازگشايي کند .
در فرهنگ معين علاوه بر معني متداول دختر يعني دوشيزه ، معاني ديگري از جمله روزگار و حادثه نيز براي آن ذکر شده است . اطلاق نام دختر به احتمال زياد نشان دهنده اين بوده است که چنين بناهايي از چنان استحکامي برخوردار است که از گزند روزگار و توفان حوادث در امان خواهد ماند . لذا مي توان اظهار داشت ساخت چنين قلعه هايي در ارتفاعات و در کنار صخره ها نه به منظور نيايش بلکه براي استحکام و قدرت دفاعي و عملياتي آن بوده است تا بتواند در برابر حملات احتمالي دشمن مقاومت کند و براحتي تسليم نشود .
قلعه دختر لاور ساحلي نيز در ارتفاعات ساخته شده است و ? طرف آن نيز صخره هايي قرار گرفته اند که دسترسي به آن را غير ممکن مي کرده است . اين بنا که ساخت آن به عصر ساساني بر مي گردد به اعتقاد نگارنده رابطه مستقيم و تنگاتنگي با بندر مهم ، استراتژيک ، تجاري و تاريخي « نجيرم » داشته ا ست و به احتمال فراوان در قرون سوم و چهارم (هـ .ق) با بروز زلزله در سيراف و از رونق افتادن ? بندر مهم تجاري اواخر ساساني و اوايل اسلامي يعني « سيراف » و « نجيرم » و همچنين طغيان رودخانه مند اين قلعه نيز کارايي خود را از دست داد و به مرور زمان رو به ويراني گذاشت . بندر نجيرم ، يکي از بندرهاي مهم خليج فارس بوده است که در مسير جاده ساحلي ابريشم قرار داشته است . جاده ساحلي ابريشم از سواحل جنوب شرقي آسيا شروع و پس از گذشتن از سيراف و نجيرم و همچنين بندر هاي مهمي چون سي نيز ، جنابه و مهرويان به بصره مي رسيده است . اين بندر مهم بنا به نوشته مورخان ، جهانگردان و جغرافي دانان بزرگي چون حمدالله مستوفي ، مقدسي ، اصطخري ، ابوحوقل ، ابن بلخي و ... ، در شمال رود سکان ( مند ) قرار داشته است و طبق نوشته اين جهانگردان اين رود که در ميان سيراف و نجيرم قرار داشته است در جنوب نجيرم به درياي پارس ( خليج فارس ) مي ريخته است . بندر نجيرم علاوه بر قرار گرفتن در مسير جاده ساحلي ابريشم ، نقش ارزنده اي در اقتصاد بازرگاني دريايي ايران در روزگار ساساني و اوايل اسلامي داشته است . اين بندر همچنين به وسيله راه کاروان رو از طريق قنطره (حوالي روستاي درويشي از توابع بخش شنبه و طسوج شهرستان دشتي در استان بوشهر ) به فيروزآباد و بيشاپور دو پايتخت ساسانيان ارتباط داشته است .
به هر حال قلعه دختر لاور ساحلي در شمالي ترين نقطه اين شهر و يا محدوده قرار داشته است و با توجه به قراين و شواهد موجود ? کاربرد که مکمل هم هستند مي توان براي آن متصور بود .
نقش ديده باني
جانمايي اين قلعه به گونه اي است که در نقطه کور ساحل و بر روي کوه هاي کم ارتفاع ساحلي که شيب کمي روبه دريا دارند ساخته شده است و با آنکه از داخل قلعه محدوده اي نيم دايره شکل به شعاع چند کيلومتر کاملاً تحت نظر باشد به گونه اي که بدون چشم مسلح کوچکترين حرکتي بويژه از سمت دريا قابل رؤيت و رديابي است اما عکس آن قلعه از پايين دست و از سمت دريا در معرض ديد نيست . اين چشم انداز چنان تصويري شگفت انگيز و بديع را به وجود مي آورد که براي هر بينده اي مي تواند خاطره انگيز باشد و او را به شوق و شگفتي و تحسين وادارد . چنين جانمايي به افراد درون قلعه کمک مي کرده است کوچکترين حرکت هاي احتمالي تا فاصله چند کيلومتري از ساحل را زير نظر داشته باشد .
نقش تدافعي
اين نقش محتمل ترين نقشي است که مي توان براي چنين قلعه مستحکم و نفوذ ناپذيري متصور بود . قلعه به گونه اي طراحي و ساخته شده است که ? طرف آن صخره هاي غيرقابل دسترسي قرار گرفته است و طرف ديگرآن نيز به کوه هاي کم ارتفاع منتهي مي شده است که عبور از اين سمت نيز به راحتي امکانپذير نبوده است . قلعه هم از لحاظ طبيعي و هم از حيث نوع مصالح و طراحي آن از استحکام کافي برخوردار بوده است . در چهار گوشه قلعه چهار برج قرار داشته است . اين چهار برج به وسيله دالان هايي با ديوارهايي به عرض بيش از يک متر به هم ارتباط داشته اند . در حال حاضر فقط ديوار ضلع غربي به همراه ? برج جنوب غربي و شمال غربي آن سالم مانده است و ديوار ضلع شمالي که نيمه سالم است در خطر ريزش کامل قرار دارد . در ديوار غربي قلعه همچنين سوراخ هايي زوايه دار تعبيه شده اند که از آن براي تير اندازي استفاده مي شده است .
نقش پشتيباني
نقش پشتيباني تکميل کننده دو نقش و کاربردهاي ديگر اين قلعه بوده است . در مواقع جنگ و درگيري افراد درون قلعه مي توانستند از آنجا به نيروهاي درون شهر و ساحل کمک برسانند و آنها را در برابر دشمن حمايت ، تقويت و پشتيباني کند .
معماري قلعه
با توجه به ميزان بالاي تخريب اتاق ها و ديوارها و همچنين عدم بررسي کاوش دقيق علمي و باستان شناسي نمي توان به طور قطع و يقين در مورد معماري آن سخن گفت اما آنچه از همان خرابه ها به چشم مي آيد اين است که قلعه از سنگ هاي تراش خورده وهم اندازه از جنس ساروج ساخته شده است . موقعيت و معماري اين قلعه بي شباهت به قلعه فلک الافلاک خرم آباد نيست با توجه به خرابه هاي موجود به نظر مي رسد اين قلعه نيز هم چون قلعه فلک الافلاک داراي ? حياط مجزاي غربي و شرقي بوده است . در هر قسمت اتاق هاي متعددي وجود داشته است که بيشتر آنها در قسمت غربي قرار داشته است . از اين ? آب انبار که کاملاً سالم مانده اند براي ذخيره و نگهداري آب استفاده مي شده است . در ضلع غربي قلعه نيز آبراهي قرار دارد که در نهايت به يک سد ساروجي منتهي مي شود . آب اين سد را از طريق يک دالان دست ساز که در دل غربي ترين قسمت اين رشته کوه کنده شده ، به دشت وسيعي که اين رشته کوه را به ساحل زيباي خليج فارس وصل مي کند هدايت مي کردند . اين دالان در دو طبقه ساخته شده است که قسمت زيرين آن به علت جريان آب حالت طبيعي خود را از دست داده است اما طبقه فوقاني آن که حالت اوليه خود را حفظ کرده است و هنوز جاي تيشه هاي سازندگانش به خوبي مشخص است بيننده را به ياد دالان هاي کلات يا آتشکده مند که در چندکيلومتري اين قلعه قرار دارد مي اندازد . در سمت ديگر دالان نيز سکوي نسبتاً وسيعي قرار گرفته است که کارکرد آن چندان مشخص نيست با اين حال مي توان دو احتمال را براي آن در نظر گرفت . اول اين که اين سکو در حکم ديوار دفاعي در پايين دست قلعه ساخته شده است که دسترسي افراد عادي و مهاجم را به دالان و قلعه سخت تر مي کرده است و دوم آنکه از اين سکو براي انجام مراسم خاص مانند نيايش ، سان و ... استفاده مي شده است .
متاسفانه براي حفظ ، معرفي و رازگشايي اين اثر ارزشمند تاريخي تاكنون هيچ اقدامي از سوي مسئولان ميراث فرهنگي استان صورت نگرفته است و لازم است كه با برنامه ريزي و تخصيص بودجه كافي هم براي انجام كاوش هاي علمي و باستان شناسي و هم براي حفظ اين قلعه باشكوه تلاش مضاعفي صورت گيرد و از تخريب كامل آن جلوگيري شود .