نماد اعتماد ملی



Smartsupp Live Chat

تاريخچه
درياي خزر يا درياي كاسپين از شمال به روسيه ، از جنوب به ايران ، از غرب به جمهوري آذربايجان و از شرق به جمهوري ‌هاي ترکمنستان و قزاقستان محدود مي شود . به دليل اين که بزرگ ترين درياچه جهان است آن را دريا نيز مي نامند .
اين درياي بسته که در شمال کوه زايي آلپ - هيماليا قرار گرفته ، باقيمانده ‌اي از درياي پاراتتيس است که بر پايه پژوهش هاي زمين شناسان روسي ، حدود 11000 سال پيش ، پس از جدايش از دريا هاي سياه و مديترانه ، مستقل شده است .
از منابع مهم اين دريا ؛ ذخاير نفت و گاز‌ موجود در زير بستر دريا و همچنين انواع ماهيان خاوياري را مي توان نام برد .

وسعت
درياي خزر ، با وسعت حدود 436000 کيلومتر مربع ، 1200 کيلومتر طول و 220 تا 550 کيلومتر پهنا دارد و حجم آب آن افزون بر 77000 کيلومتر مکعب است . گودي اين دريا در بخش شمالي ، 10 تا 12 متر و در بخش مياني تا 770 متر است و گود ترين نقطه آن در بخش جنوبي ، تا 1000 متر تيز مي رسد . سطح آب درياچه در حدود 26 تا 28 متر ( برحسب سال هاي مختلف ) از سطح آب دريا هاي آزاد ، پايين تر است . اين دريا از طريق ولگا و همچنين کانال ولگا - دن که مجهز به حوضچه هاي تنظيم سطح آب و برقراري هم ترازي آب است ، به طور غير مستقيم با درياي بالتيک و درياي سياه ارتباط دارد .

نام ‌هاي گوناگون در زبان ‌هاي مختلف و گستره استعمال آن ‌ها
به دلايل مختلف تا به اکنون نام ‌هاي متفاوتي در زبان ‌هاي مختلف به ‌روي اين دريا گذارده شده‌ است .

درياي کاسپين : اين نام در بسياري از زبان ‌هاي جهان براي اشاره به اين درياچه به‌ کار مي ‌رود . کاسپين خود از نام قوم آريايي کاسپي ( يا کاسّي ) گرفته شده است که ابتدا در کرانه هاي غربي تا جنوب غربي آن ساکن بوده اند و به تدريج تا کرانه هاي جنوبي آمدند . پژوهش هاي جديدي که درباره ژنتيک مردمان ساکن جنوب اين دريا شده ، گواهي بر اين ادعاست که مردمان گيلک زبان ( که جوامع مردم ‌شناسي در جهان ايشان را در انگليسي به نام کاسپين مي شناسند ) از نوادگان مردمي هستند که از غرب اين دريا آمده اند .

کاس ‌ها که به نوعي مادر - قوم مردمان جنوبي و غربي اين دريا محسوب مي شوند ، خود به دو دسته‌ ي کاس ‌سي ‌ها و کاس‌ پي‌ ها تقسيم مي شدند . « سي » در زبان گيلکي به معني صخره ( مثال : در سي‌ پورد و سي‌ بون و ... ) و « پي » به معني جلگه است و به اين صورت کاس‌ هاي ساکن جلگه کاس ‌پي ‌ها نام گرفته اند . وجود شهري به نام دروازه کاسپين ( يا دربند ) در باب ورودي مملکت باستاني تبرستان ( که هم اکنون در استان تهران قرار دارد ) گواهي ديگر بر اين ادعاست . نام‌ هاي کاشان و قزوين نيز مويد اين موضوع اند . در زبان گيلکي ، واژه هاي پايان يافته با حرف / i / با آواي / en / جمع بسته مي شوند و از اين جهت ، کاس ‌هاي ساکن در جلگه در زبان گيلکي به صورت کاس ‌پي ‌ئن ( k?spien ) تبديل مي شود . در واقع ، واژه ‌ي کاسپين ، برخلاف تصوراتي که آن را نامي انگليسي يا صورت يوناني شده‌ي « کشوين » مي ‌دانند ، نامي گيلکي مي‌ باشد .

درياي مازندران يا تبرستان يا هيرکانيا : در اسنادي که در مؤسسات تاريخ شناسي روسيه است آمده که نوجين زيس در قرن دوازدهم نوشته است که ايرانيان اين دريا را قرن ‌ها درياي تبرستان مي‌ خواندند ، ولي چون واژه مازندران ميان بوميان تبرستان جايگزين گشته ، آن را درياي مازندران مي ‌خوانند ، همچنين در ميان دانشمندان قرونه پس از اسلام درياي مازندران به روي نقشه ها ثبت مي ‌گشته ، گذشته از آن نام درياي تبرستان به دليل مجاورت دولت تبرستان به آن بوده است ، از طرفي هيرکانيا که در منابع يوناني و لاتين ( Hyrcania Maro ) آمده ، و نام ‌هاي جرجان ، ساري ، خاواينسکي ، خراسان ، بحر آبسکون و بحر قانيا ، گيلان که زماني بروي اين دريا بوده است ، همگي به مناطقي از تبرستان باستاني ( که مازندران امروزي باقيمانده آن است ) برمي گردد .

درياي خزر : خزر نام قوميست که در بين شمال غربي دريا و درياي سياه سکونت داشتند و به دين يهوديت گرويده بودند . بناي استحکامات بزرگي چون شهر در بند يا ( باب الابواب ) در شمال قفقاز در عهد ساسانيان ، که براي جلوگيري از حملات خزران صورت گرفت ، هنوز پا برجاست . رواج امروزي درياي خزر به طور کلي به زمان اشغالگري روس‌ ها در دوره قاجاريه و کوتاه سازي دست ايرانيان از اين دريا برمي گردد .

درياي کشوين ( قزوين ) : قزوين و کاسپيَن به ترتيب عربي شده و يوناني شده‌ ي نام باستاني آن کشوين مي ‌باشد . اين نام امروزه از سوي کشور هاي عربي به شکل بحر القزوين استفاده مي شود . در زبان اردو نيز اين دريا به نام بحيره قزوين خوانده مي شود .

درياي باکو : در قرون وسطا توسط بعضي اروپاييان
درياي گرگان ( هيرکاني ) : امروزه به کار نمي‌ رود .
درياي آبسکون : امروزه به کار نمي ‌رود .
درياي تپورستان ( تبرستان ) : امروزه به کار نمي ‌رود .
درياي ساري : امروزه به کار نمي‌رود .
درياي فراخ‌ کرت : امروزه به کار نمي‌ رود .
درياي ديلم يا ديلمستان : امروزه به کار نمي‌ رود .
درياي گيلان : امروزه به کار نمي ‌رود .

ويژگي‌ ها
عمق آن از شمال به جنوب افزايش مي ‌يابد . ميانگين ژرفاي اين درياچه در ناحيه شمالي کم ‌تر از ?? متر ، در بخش مياني بين ??? تا ??? متر و در بخش جنوبي که آب ‌هاي کناره ايران را تشکيل مي ‌دهد به ??? تا ???? متر مي ‌رسد . تا ژرفاي ???? متري نيز در ناحيه جنوبي اين درياچه گزارش شده است . جهت جريان آب اين درياچه از سمت شمال غربي به جنوب شرقي است . همين جهت جريان و ژرفاي زياد آب در کرانه هاي ايران که باعث کندي حرکت جريان مي شود منجر به تجمع انواع آلودگي‌ هاي اين درياچه در سواحل ايران به ميزاني بيش از کرانه هاي ديگر کشور ها مي شود . اين دريا ، محيط زيست گرانبها ترين ماهي ‌هاي دنيا است . در بخش جنوبي درياي مازندران و رودخانه هايي که به آن مي ‌ريزند يعني سواحل مربوط به ايرن ، ?? گونه و زيرگونه ماهي يافت مي شود . از مهمترين رودخانه هايي که به اين دريا مي ريزد مي توان از سپيدرود و پيلورود ( رود بزرگ ) و هراز نام برد . درياي مازندران يکي از بي‌ همتا ترين بوم ‌شناخت ‌هاي آبي جهان بوده که محيطي مناسب براي زندگي و رشد مرغوب ‌ترين ماهي ‌هاي خاوياري جهان است . ?? درصد صيد ماهيان خاوياري مختص به اين دريا است .

ثروت ‏هاي طبيعي
درياي خزر داري ذخاير گاز ، نفت و خاويار است . کل ذخاير اثبات شده نفت در اين دريا ?? ميليارد بشکه بوده است و اين يعني حدود ? درصد از کل ذخاير نفت جهان . همچنين ?? درصد خاويار جهان از اين دريا صيد مي ‏شود . اما صيد بي رويه اين ماهي سبب گشته است که بنابر گفته دانشمندان ?? درصد از تعداد اين ماهيان در يک قرن اخير کاسته شود و اگر اين روند ادامه يابد تا ?? سال آينده به کلي در اين دريا منقرض مي ‏شوند .

ريخت شناسي
بخش شمالي خزر ، شيب بسيار ملايم دارد . دو بخش مياني و جنوبي ، با يک برجستگي زير آبي به نام برجستگي سرت در حد فاصل دماغه باکو و خليج قره بغاز ( ترکمنستان ) با امتداد شمال غربي - جنوب شرقي از يکديگر جدا مي شوند اين برجستگي ، ادامه کوه هاي قفقاز است و ژرفاي آب روي آن از 200 متر ، تجاوز نمي ‌کند . اين برجستگي ، مانع جريان آب ، در سطح درياچه نيست .

حجم آب
بيش از دو سوم حجم آب درياي خزر در بخش جنوبي است . نزديک به يک سوم از آب در بخش مرکزي و فقط حدود 0.1 درصد به بخش شمالي تعلق دارد .

رسوبات بستر
به دليل ناهمگني ريخت بستر ، گسترش رسوب هاي وارده ، ناهماهنگ است . سالانه رود هاي وارده ، به ويژه ولگا حدود 90 ميليون تن رسوب را وارد درياچه مي‌ کنند که در آنها ، سيلت از همه بيشتر است و همراه با ديگر انواع ( ماسه ، رس کربناتي دانه ريز ) ستبراي قابل توجهي را تشکيل مي‌ دهند . ستبراي رسوبات نرم بستر درياي خزر را از 40 متر در نقاط شمالي و مرکزي تا حدود 1200 متر در بخش جنوبي برآورد کرده ‌اند .

گريفون هاي خزر
در بخش جنوبي درياي خزر به ويژه در جمهوري آذربايجان و ترکمنستان محدوده آبي شمال غربي بندر انزلي و در شمال بندر ترکمن ( منطقه داشلي برون و قزل تپه ) به ويژه از ديدگاه هاي نشانه هاي مثبت وجود نفت و گاز ، در خور توجه ‌اند . آن گل فشان ها حدود 70 درصد گل فشان هاي دنيا را تشکيل مي ‌دهند و ابزاري خوب در پي‌ جويي هاي نفتي به شمار مي ‌آيند . در هر حال ، بايد گفت که به دليل فوران هاي ناخواسته هنگام حفاري ، مي ‌توانند مخاطره آميز باشند .

دماي آب
دما در تابستان تقريبا در همه جا برابر است . ولي در زمستان ، بخش شمالي درياي خزر ( دست کم چهار ماه ) دماي زير صفر دارد و يخبندان است در صورتيکه در جنوب آن ، هيچگاه يخبندان نمي ‌شود و متوسط دما 509+ درجه سانتيگراد است .

تغييرات سطح آب
شواهد تاريخي نشان داده که سطح آب درياي خزر ، هميشه در نوسان بوده است . اعداد گزارش شده ، متفاوت است در مجموع به نظر مي‌ رسد که بين بالا ترين و پايين ترين سطح آب ، 9 متر اختلاف وجود داشته است به دليل وسعت زياد ، تغييرات سطح آب دريا ، بر تغييرات آب و هوايي و حتي پستانداران پيرامون اثرگذار است . عوامل تاثيرگذار در بالا آمدن سطح دريا ، عبارتند از : عوامل کوتاه مدت طبيعي ( مانند چرخه هاي آب و هوايي و افزايش دماي زمين ) و عوامل مصنوعي ( جلوگيري از تبخير در قره بغاز ، ورود فاضلاب شهري ) .

پي سنگ
درياي خزر ناهمگن و قابل تقسيم به سه بخش شمالي ، مرکزي و جنوبي است که با گسل هاي اصلي موجود در پي سنگ از يکديگر جدا شده ‌اند . پي سنگ بخش شمالي از نوع پوسته نيمه اقيانوس - سکوي قاره ‌اي پرکامبرين روسيه است که چين هايي با روند شمالي - جنوبي دارد . بخش مرکزي ، داراي پي سنگ گرانيتي محصور داشته است .

ترکيب شيميايي
آب خزر از نوع منيزيم ، کلسيم و سولفات است و ميزان نمک هاي محلول آن بين 12 تا 13 گرم در ليتر است که به تقريب يک سوم شوري آب دريا هاي آزاد و اقيانوس هاست . شيرين ترين بخش آن مربوط به نواحي نزديک به مصب رودخانه ولگا و شور ترين بخش آن مربوط به خليج قره بغاز بوده است که در آن تبخير بيش از ورودي آب به آن است .

توان هيدرو کربني خزر
نخستين گزارش مستند درباره توان هيدرو کربن خزر ، به سده سيزدهم ميلادي باز مي‌ گردد . نفت ، به طور رسمي در سال 1869 از بخش خشکي و در سال 1945 از بخش آبي باکو استخراج شد و تاکنون تعداد 21000 حلقه چاه در مناطق اکتشافي ( خشکي و دريا ) حفر شده است . جدا از ميدان هاي نفتي خزر شمالي و خزر مياني خزر جنوبي يکي از منابع اصلي اکتشاف و توليد نفت و گاز درياي خزر است . در کواترنر پيشين مي ‌باشد .

farzad abdollahi 02166607667