تپه باستاني حسنلو
تپه حسنلاو که در ? کيلومتري شهر نقده قرار دارد ، در ميان جلگه اي سرسبز و خرم که به نام " سلدوز " معروف است ، يکي از تپه هاي باستاني ايران است که قدمت آن به بيش از ? هزار سال قبل از ميلاد مي رسد .
تپه باستاني حسنلو در ?? کيلومتري جنوب غربي درياچه اروميه ، و ? کيلومتري شمال شرقي شهرستان نقده بين دهکده هاي امين لو و حسنلو واقع شده است . اين تپه به مناسبت نام دهکده مجاورش حسنلو نام گرفته است .
تپه هاي باستاني زيادي پيرامون تپه حسنلو را فرا گرفته اند و گويا هنگام آبادي حسنلو و تمدن عظيمش تمدن هاي ديگري نيز با اين تپه در تماس بوده و هم دوره تمدن حسنلو بوجود آمده اند .
وجود تپه هاي باستاني ديگر چنين مي رساند که اقوام ساکن در حسنلو با اقوام ساکن در تپه هاي اطرافش از يک تيره بوده و با هم داد و ستد و رابطه داشته اند . تپه هاي اطراف حسنلو عبارتند از :
* تپه باستاني پسدلي در شمال شرقي حسنلو ( واقع در دهکده شيخ احمد )
* تپه باراني در جنوب حسنلو ( واقع در دهکده باراني عجم )
* تپه حاج فيروز در جنوب حسنلو ( واقع در دهکده حاج فيروز )
* تپه باستاني تابيه در جنوب غربي حسنلو ( واقع در دهکده تابيه )
* عقرب تپه در مغرب حسنلو ( واقع در دهکده دلمه )
* تپه کوئيک در شمال غربي حسنلو ( واقع در دهکده کوئيک )
* تپه دلنچي ارخي در شمال غربي حسنلو ( واقع در دهکده دلنجي ارخي = جوي گدا )
* تپه باستاني فلات در مغرب حسنلو ( واقع در دهکده قلات )
* تپه باستاني ميرآوا = ميرآباد در مغرب حسنلو ( واقع در دهکده ميرآباد )
* تپه باستاني ديگر بنام ساخسي تپه در جنوب حسنلو ( واقع در دهکده ساخي تپه )
* تپه نظام آباد در جنوب شرقي حسنلو ( واقع در دهکده نظام آباد )
* تپه مملو در جنوب شرقي حسنلو ( واقع در دهکده مملو )
* تپه محمد شاه در مشرق حسنلو ( واقع در دهکده محمدشاه )
* تپه گرخانه در مشرق حسنلو ( واقع در دهکده گرخانه )
کليه تپه هاي ياد شده به فاصله هاي مختلف از يکديگر و به فاصله ? کيلومتر تا شعاع ?? کيلومتر از تپه حسنلو قرار گرفته اند .
تاريخچه حفاري در تپه حسنلو
تپه حسنلو تپه بزرگ و مدوري به قطر تقريبي ??? تا ??? متر و ارتفاع ?? متر از سطح رودخانه گدار مي باشد . اين تپه بين دو دهکده امين لو و حسنلو از طرف مغرب و مشرق قرار گرفته است . ساکنين اوليه تپه حسنلو احتمالا قوم مناعي ( مانائي ) بوده اند که تمدن بس وسيع و درخشاني از خود به يادگار گذارده اند . از اشياء مکشوفه در اين تپه چنين به نظر مي رسد که آثار مفرغي آنها کاملا قابل مقايسه با آثار مفرغي لرستان يعني قوم کاسي است و شايد خويشاوندي ميان اين دو قوم موجود باشد . از قوم مناعي و محل سکونت آنها که سرزمين هاي جنوبي درياچه رضائيه بوده است يادي در تورات شده است . قوم مناعي را قوم « مان » هم گفته اند .
تپه حسنلو ابتدا بوسيله يک هيئت تجاري ايراني در سال ???? خورشيدي کاوش شد و در سال ???? بوسيله سر اورل اشتين دانشمند انگليسي چنديد گمانه در آن زده شد و مقداري هم اشياء بدست آمد . در سال ???? يک کاوش تجارتي بوسيله آقاي فرهادي انجام گرفت و آقاي محمود راد بازرس فني اين حفاري بود . در سال ???? از طرف اداره کل باستانشناسي آقاي مهندس علي حاکمي باتفاق آقاي محمود راد مأمور کاوش علمي در اين تپه باستاني شدند . مقدار زيادي از اشياء حسنلو که امروزه در سال موزه ايران باستان ديده مي شود بوسيله اين هيئت علمي به موزه تهران آورده شده است . ضمناً گزارش اين حفاري بوسيله هيئت مزبور در جلد اول گزارش هاي باستان شناسي در شهريور ماه ???? چاپ شده است .
در سال ???? شمسي يک هيئت مشترک ايراني و آمريکايي به رياست پروفسور رابرت دايسون در تپه حسنلو مشغول کاوش شدند . اين حفاري در سال هاي بعد هم ادامه يافت .
بالاخره روز پنجشنبه ?? فروردين ماه سال ???? هيئت مشترک ايران و آمريکا ضمن حفاري در اين تپه موفق به کشف جام بزرگ طلاي حسنلو گرديد . بازرس فني و نماينده ايراني هيئت در آن هنگام آقاي علي اکبر اصغريان بود . از آن پس مرتباً اين تپه بوسيله هيئت مشترک ايران و آمريکا حفاري شده و هنوز هم ادامه دارد ( ولي تاکنون کتاب مستقلي در اين باره از طرف دکتر اديسون به چاپ نرسيده است ) .
در دو فصل آخر حفاري تپه حسنلو يعني در تابستان سال هاي ??-?? که غلام رضا معصومي بازرس فني اين هيئت بود .
حفاري تپه حسنلو يک حفاري کاملاً علمي است . براي اينکه تپه را حفاري کنند ابتدا سطح آن را به مربع هاي متعدد به ابعاد ?*? متر تقسيم کرده اند و سپس در يک سوي جدول حاصله از اعداد و در سوي ديگر از حروف الفباي انگليسي استفاده کرده اند . پس از اينکه ?? حرف الفباي انگليسي براي ?? ترانشه در کنار هم نام گزاري شده است براي بار دوم اين حروف تکرار شده است مانند حروف AA و BB و CC و DD و EE هر کدام براي يک رديف ترانشه مورد استفاده قرار گرفته اند . با اين کار محل دقيق هر ترانشه و هر شيئي يافت شده از آن ترانشه به خوبي روشن مي گردد .
در سال هاي اول حفاري ، هيئت مشترک ايران و آمريکا در ترانشه هاي مختلف اين تپه کار کرد و تقريباً محل مناسبي را براي کار دائمي هر ساله خود پيدا نمود . در همين سال ها بود که به ساختمان هاي سوخته دوره چهارم سکونت در حسنلو برخورد شد و اثرات سوختگي و شواهدي که اين آتش سوزي را ثابت مي کرد يکي پس از ديگري روشن گرديد . در سال هاي اول حفاري ، هيئت براي پيدا کردن ارتفاع خاک تشکيل دهنده تمدن هاي مختلف در مراحل دهگانه سکونت در حسنلو اقدام به حفر چاهي در مرکز تپه و تقريباً در پست ترين قسمت تپه نمود . اين چاه در عمق ?/?? متري از سطح اوليه تپه به خاک بکر و آب رسيد و نتايج کلي زير را بدست آورد :
جام حسنلو
اين جام در فروردين ماه سال ???? بوسيله هيئت مشترک ايران و آمريکا از تپه حسنلو کشف شد . اين جام در آغوش انساني جاي داشت که بر زمين افتاده بود و بر پشت او خنجري فرو کرده بودند . نقوش اين جام متنوع بوده و داراي ارزش هنري فراوان است . در ابداع نقوش اين جام هنرمند سازنده آن احتمالاً از دو داستان شيرين فارسي کهن الهام گرفته است . يکي داستان مهر فراخ دشت است که بر گردونه اي سوار و همراه يارانش به جنگ دشمن مي رود که پيمان شکنان را کيفر دهد . ديگري داستان پيروزي فريدون پيشدادي بر ضحاک ماردوش است که شاه فريدون به کمک کاوه آهنگر موفق مي شود که بر ضحاک پيروز شده و خواهرانش را از اسارت او بيرون آورد .
دوران هاي سکونت در حسنلو
به عقيده دکتر دايسون رئيس هيئت مشترک ايران و آمريکا ده دوره متمايز سکونت در تپه حسنلو موجود است و از قديم به جديد يعني از دوره دهم شروع و به دوره يکم که آخرين دوره است ختم مي شود . دايسون تاريخ تقريبي سکونت در دوره دهم را به ? هزار سال پيش از ميلاد مسيح نسبت مي دهد و دوره نهم و هشتم تا هفتم را بين ? هزار و سه هزار پيش از ميلاد مي داند . از سه دوره دهم و نهم و هشتم اطلاعات زيادي نداريم و مدارک کافي نيز در دست نمي باشد و اميد مي رود با ادامه حفاري در تپه حسنلو نکات تاريک اين سه دوره کاملاً روشن گردد .
از دوره هفتم تا دوره اول اطلاعات بيشتري موجود است و شواهد باستان شناسي و حفريات در حسنلو وجود اين دوره ها را کاملاً تأئيد مي کند . در اين دوره ها به بنا هاي خشتي و گلي و سنگي برخورد شده است . از حفاري که در ترانشه U ?? در سال هاي ???? و ???? انجام گرفت ثابت شد که از دوره چهارم سکونت در حسنلو يعني از هنگام وقوع آتش سوزي بزرگ حسنلو تا دوره هفتم سکونت ( ???? سال پيش از آتش سوزي ) آثار ساختماني که دال بر سکونت افرادي در حسنلو مي باشد موجود است . بنابراين دوره هفتم بين ???? تا ???? سال پيش از ميلاد بوده است که از ابزار مفرغي استفاده مي شده است و دوره ششم بين ???? تا ???? پيش از ميلاد مسيح و دوره پنجم مي تواند ???? سال پيش از ميلاد مسيح بوده باشد .
در دوره پنجم سکونت در حسنلو ظروف سفالي خاکستري رنگ ظاهر شده است ولي اقوام سازنده اين ظروف سفالي خاکستري رنگ معلوم نيست که از چه منطقه اي به اين محل آمده اند ؟ از مختصات دوره پنجم سکونت در حسنلو وجود ساختمان هاي خشتي و گلي است که تاکنون در هيچ نقطه از دنيا يافت نشده است .
دوره چهارم بين ???? تا ??? ق . م است يعني همان دوره آتش سوزي بزرگ و لايه هاي سوخته و سياه شده که تقريباً در مدت ??? سال سکونت تشکيل گرديده است . در اين دوره ساختمان هاي حسنلو از سنگ ساخته شده بود و تمدن بسيار درخشاني در اين دوره در حسنلو وجود داشته است . هنر اقوامي که در اين دوره در حسنلو ساکن بوده اند بسيار پيشرفته بود و آثار آن ها قابل مقايسه با آثار زيويه کردستان و کلورز و مارليک گيلان و کليه نفاط لرستان مي باشد .
دوره سوم سکونت در تپه حسنلو دوره ماد ها و کمي پيش از آن بوده است و نيز اين دوره نيمي از دوره هخامنشي را هم شامل مي شود و خود اين دوره به دو قسمت III A و III B تقسيم مي گردد و دوره III A قديم تر از دوره III B بوده است . دوره دوم همزمان با نيمي از دوره هخامنشي و همه دوران پارت ( اشکاني ) و نيمي از دوران ساساني مي باشد . و دوره اول که لايه بسيار ضعيفي است شامل اواخر ساساني و اوايل اسلام است که اثري از آن موجود نيست و کليه آثار اين دوره از ميان رفته است .
مهم ترين دوره سکونت در حسنلو همان دوره چهارم است و منظور نگارنده از تشريح کلي حفاري حسنلو و ساختمان هاي يافت شده در آن بيشتر روي اين دوره مي باشد . کليه ساختمان هاي يافت شده در حسنلو که از سنگ ساخته شده اند متعلق به دوره چهارم سکونت در حسنلو است ( گرچه مقدار کمي هم سنگ در پي هاي ساختماني دوره پنجم بکار رفته است ) .
هيئت حفاري در سال هاي پيش از انقلاب توانست اتاق هاي متعددي با سالن هاي بزرگ در مرکز تپه کشف نمايد و ديوار دفاعي قلعه نظامي و دژ محکم اين شهر را زير خاک بيرون سازد . از کشفيات اخير اين هيئت دست يافتن به سه معبد بزرگ ستوندار است که احتمالاً مراسمي در هر يک از آنها اجرا مي شده است . بهنظر مي رسد که اين سه تالار بزرگ ستوندار همزمان با هم ساخته نشده است بلکه تالار ستوندار شرقي اول و تالار ستوندار بزرگ جنوبي پس از آن دو تالار ستوندار غربي بعد از هر دو تالار ساخته شده است و به عبارت ديگر مي توان گفت هنگامي که تالار ستوندار بزگ جنوبي را بنا کرده اند اولين تالار ستوندار شرقي متروک شده بود و از آن استفاده کافي نمي شده است و آن تالار به انبار يا طويله اسبان تبديل شده بوده است و نيز سومين تالار غربي ستوندار را هنگامي بنا کرده اند که دومين تالار بزرگ جنوبي تکافوي احتياجات آنها را برآورده نمي کرده است بدين جهت اقدام به ساختن سومين تالار بزرگ ستوندار کرده اند . شواهدي که از اين حفاري داريم اينطور نشان مي دهد که هر سه بناي ستوندار مانند يک مرکز مذهبي يا معبدي بوده که براي انجام تشريفات خاصي ساخته شده و در حقيقت خدا را در آنجا مي پرستيدند .
دروازه و ديوار دفاعي قلعه
دور تا دور قلعه را ديواري به قطر ( عرض ) ? متر و ارتفاع هفت متر فرا گرفته بوده است . در سرتاسر اين ديوار برج هاي مربع شکلي به فاصله هاي ?? متر از يکديگر و به ابعاد ?? متر × ?? متر ساخته شده بود . ارتفاع برج ها بدرستي معلوم نيست که چند متر بوده است و مسلماً بيشتر از ? متر يعني بلند تر از ديوار قلعه بوده است . با احتساب هر ?? متر يک برج ، تقريباً محل هفت برج در روي ديوار دفاعي قلعه روشن مي گردد . طرز قرار گرفتن برج ها در ميان ديوار ها طوري بوده است که ? متر از طول برج داخل ديوار و ? متر آن خارج ديوار ( بيرون از قلعه ) و ? متر آن در سوي ديگر ديوار ( داخل قلعه ) قرار داشته است . از اين برج ها براي حفاظت قلعه استفاده مي شده است .
از حفاري قسمتي از ديوار قلعه و چند برج مي توان نتيجه گرفت که تغييراتي در ديوار شهر و برج ها در دوران سوم سکونت در حسنلاو پديد آمده است و مسير ديوار قلعه در دوره سوم سکونت با دوره چهارم فرق کرده است ، زيرا پس از آتش سوزي و فروريختن قسمت زيادي از ديوار قلعه و خراب شدن برخي از برج ها ، ديوار و برج ها از نو بنا شده ولي در مسير ديوار اندکي انحراف حاصل گرديده است .
حياط مرکزي و بنا هاي پيرامون آن
در مرکز اين دژ حياط وسيعي به طول ?? و عرض ?? متر قرار گرفته است . البته طول و عرض حياط در همه سو يکسان نبوده و حياط تقريباً شکل چند ضلعي نامنظمي پيدا کرده است بطوريکه در شمال ترين قسمت عرضش به ?? متر هم مي رسد . در انتهاي جنوبي حياط مرکزي مذبح يا قربانگاه قرار داشت و در انتهاي شمالي حياط چند ستون سنگي بلند به فاصله چند متر از يکديگر به ارتفاع سه متر يا بيشتر مانند لوحه سنگي يادبود به ديوار شمالي حياط نصب شده بود ولي روي هيچ کدام از آنها کتيبه اي ديده نمي شد . در دو سوي شمالي و غربي حياط سکو هاي سنگي به ارتفاع تقريبي ?? تا ?? سانتيمتر و عرض ??? تا ??? سانتيمتر وجود داشت که با سنگ هاي تخت مفروش بود . دور تا دور حياط مرکزي و اتاق هاي کوچک و بزرگ و تالار هاي ستوندار و ايوان هاي درازي وجود داشته است که بازمانده آن هنوز هم برجاي اولش ديده مي شود .
بنا هاي سوي شرقي حياط مرکزي
در جنوب خاوري حياط مرکزي يک تالار وسيع با چند انبار وجود داشت . در اين تالار مقداري زيادي از خمره هاي بزرگ يافت شد . از همين تالار يک در به انبار ديگري که خمره هاي زيادي در آنجا وجود داشت باز مي شد مورد استفاده اين خمره ها محققا معلوم نيست که آيا براي ذخيره آب بوده يا شراب . ولي به سبب اينکه اين قلعه دژ نظامي بوده است احتمال ذخيره آب براي روزي که مبادا دژ را محاصره کنند بيشتر است . در شمال همين انبار اولين و قديم ترين تالار بزرگ ستوندار قرار گرفته است . در ورودي اين تالار بزرگ ستوندار از همين انبار به داخل حياط مرکزي باز مي شده است . تا آنجائي که حفاري سال اخير روشن کرده است اين تالار بطول و عرض ?? × ? متر از زير خاک بيرون آمده است ولي قسمت جنوب شرقي آن هنوز حفاري کامل نشده و معلوم نيست که ابعاد واقعي اين تالار چند متر است . در مرکز اين تالار در دو رديف ? ستون وجود داشته است که فاصله هر ستون با ستون ديگر ? متر بوده است و در کنار ديوار نيز محل هائي براي تعبيه ستون هاي چوبي با ته ستون هاي سنگي ديده مي شود . در جنوب همين تالار محل محراب يا موبد معلوم است . در ميان اين تالار ستوندار اسکلت دو اسب به فاصله ? متر از يکديگر در سوي شرقي و مرکزي تالار يافت شد . ديدن اين منظره چنين ثابت مي کند که از اين تالار پس از ساخته شدن تالار دوم ستوندار که در جنوب حياط مرکزي قرار دارد ديگر استفاده نشده است بلکه جهت نگهداري اسبان بجاي اصطبل بکار رفته است .
دروازه و ديوار دفاعي قلعه
دور تا دور قلعه را ديواري به قطر ( عرض ) ? متر و ارتفاع هفت متر فرا گرفته بوده است . در سرتاسر اين ديوار برج هاي مربع شکلي به فاصله هاي ?? متر از يکديگر و به ابعاد ?? × ?? متر ساخته شده بود . ارتفاع برج ها به درستي معلوم نيست که چند متر بوده است و مسلماً بيشتر از ? متر يعني بلندتر از ديوار قلعه بوده است . با احتساب هر ?? متر يک برج ، تقريباً محل هفت برج در روي ديوار دفاعي قلعه روشن مي گردد . طرز قرار گرفتن برج ها در ميان ديوار ها طوري بوده است که ? متر از طول برج داخل ديوار و ? متر آن خارج ديوار ( بيرون از قلعه ) و ? متر آن در سوي ديگر ديوار ( داخل قلعه ) قرار داشته است . از اين برج ها براي حفاظت قلعه استفاده مي شده است .
از حفاري قسمتي از ديوار قلعه و چند برج مي توان نتيجه گرفت که تغييراتي در ديوار شهر و برج ها در دوران سوم سکونت در حسنلو پديد آمده است و مسير ديوار قلعه در دوره سوم سکونت با دوره چهارم فرق کرده است ، زيرا پس از آتش سوزي و فرو ريختن قسمت زيادي از ديوار قلعه و خراب شدن برخي از برج ها ، ديوار و برج ها از نو بنا شده ولي در مسير ديوار اندکي انحراف حاصل گرديده است .
اين تالار همان ترانشهY ?? وY ?? بود که در سال ?? حفاري گرديده و اشيائي هم از آنجا يافت شده است . در شمال اين تالار در ترانشه هاي X ?? و W ?? و W ?? E چند اتاق کوچک و بزگ کشف شد . در ورودي اين اتاق ها که معمولاً همه به يکديگر راه داشتند از قسمت شمال شرقي حياط مرکزي بود . در همين واحد ساختماني بود که اسکلت هاي متعددي يافتيم و جالب ترين اين اسکلت ها اسکلت زن و مردي بود که در آغوش هم خفته بودند . بهترين اشيائي که از اين ترانشه ها و در ميان بنا هاي قسمت شرقي حياط مرکزي يافت شده است عبارت بودند از يک دستگيره مفرغي با نقش گيلگمش و حيوان شبيه شير - مقداري پارچه سوخته - دو عدد سيلندر با نقش بز و مقداري ابزار مفرغي و دهنه اسب .
بنا هاي جنوبي حياط مرکزي
در جنوب حياط مرکزي يک واحد بزرگ ساختماني که شامل اتاق ها و تالار هاي متعددي بود کشف گرديد از بنا هاي مهم اين قسمت دومين تالار بزرگ ستوندار بود که گويا بعنوان معبد پس از متروک شدن اولين و قديمي ترين تالار ستوندار شرقي از آن استفاده شده است . اين تالار بزرگ داراي ابعاد ??/?? × ?/?? متر بود . تعداد ? ستون در وسط و ستون هاي ديگر در اطراف تالار در کنار ديوار ها موجود بوده است . همه ستون هاي چوبي روي زير ستون هاي منظمي قرار گرفته بودند . سقف چوبي اين تالار بر روي ستون هاي چوبي استوار بوده و سنگيني تير هاي سقف روي همين ستون هاي چوبي تالار مي افتاده است . اين تالار بيشتر از يک طبقه ( اشکوب ) نداشته است و ارتفاع آن از کف تا سقف ? متر بوده است در صورتي که ساختمان هاي ديگر اطراف اين تالار دو طبقه ( دو اشکوبه ) بوده و بلندي هر اشکوب ?/? متر بوده است . در حقيقت پشت بام تالار با پشت بام اتاق هاي اطرافش در يک سطح مساوي قرار گرفته بوده است .
در ميان اين تالار ستوندار بزرگ معبد مانند ، تقريبا به فاصله ?/? متر از در ورودي سمت شمال تالار سکوئي به اضلاع ?*? متر قرار داشت . اين سکو که از خشت و گل ساخته شده بود احتمالا جهت انجام تشريفات مراسم مذهبي ويژه اي ساخته شده بوده است . شايد هم در روي اين سکو شمعدان ها و چراغ هاي پيه سوز جهت روشن نگهداشتن معبد قرار مي داده اند و شايد هم قرباني را روي همين سکو تقسيم مي کرده اند . در سمت جنوبي تالار درست در وسط ضلع جنوبي محلي شبيه محراب که شايد محل ايستادن يا نشستن موبد بزرگ بوده است درست کرده اند که راهي به اتاق کوچک پشت معبد ( در ضلع جنوبي آن ) دارد . ممکن است همين اتاق کوچک هم محلي براي تعويض لباس روحاني موبد و يا محل کار ويژه اي براي موبد بوده باشد .
در سمت شمال شرقي داخلي معبد و تقريبا قسمت شرقي در ورودي سمت شمال آن در داخل معبد محلي براي روشن کردن آتش مقدس وجود داشته است که هنگام اجراي مراسم احتمالا در آن محل آتش مي افروختند و آثار سوختگي زياد نشانه آتش افروزي در آن محل است . در گوشه جنوب غربي معبد نيز آتشگاه ديگري بچشم مي خورد که عبارت از اجاق مستطيلي شکلي است و آثار سوختگي شديدي در آن محل نيز ديده مي شود .
در ميان ستون هاي اين تالار ، در قسمت شمال و غربي دو در بزرگ به عرض ? متر و در قسمت جنوبي و شرقي در هاي ورودي بعرض ??/? متر بداخل اتاق هاي اطراف تالار باز مي شوند . در سمت شمال معبد و در دو طرف دروازه شمالي آن دو سکوي بزرگ که روي آنها سنگ فرش شده است به چشم مي خورد . عرض هر يک از سکو ها ?/? متر و طولشان تقريبا ? متر بود . از قرائن و شواهدي که در اين معبد و اطرافش موجود است چنين استنباط مي شود که اين سکو ها براي نشستن افرادي که به معبد دعوت مي شدند و يا براي اجراي مراسم خاصي به آنجا مي آمدند ساخته شده اند . و محل سخنران يا موبد که درست مانند سن تآتر يا سينما در مقابل آن سکو ها قرار گرفته است چنين راهنمائي مي کند که ممکن است افرادي براي استماع سخنراني موبد بزرگ در اين محل گردهم مي آمدند و موبد در محل مخصوص خود مي نشسته يا مي ايستاده و افراد ديگر روي سکو هاي طرفين دروازه شمالي مي نشستند و مراسم با دستور موبد روي سکوي ميز مانند که نزديک جايگاه موبد بود انجام مي گرفت . اجراي اين مراسم آتش افروزي در آتشگه هاي سمت شمال شرقي و جنوب غربي معبد همراه بوده است .
بنا هاي اطراف معبد يادشده غالبا همه به هم راه داشتند و مانند اتاق هاي تو در تو در چهار سوي کعبد ساخته شده اند و اکنون نيز محل در هاي آن که به معبد باز مي شده کاملا پيداست . در قسمت شمالي معبد و خارج آن دو ايوان کوچک در طرفين در ورودي قرار گرفته است پيش از اينکه وارد اين بناي بزرگ معبد شويم بايد از ايوان ها بگذريم . اين دو ايوان هم شايد محل رخت کن يا محل نگهداري اثاثيه و اشياء کساني بوده است که هنگام ورود به معبد تحويل افرادي مي دادند تا در بازگشت از معبد دوباره آن ها را پس گرفته و با خود ببرند . پيش از اينکه وارد اين دو ايوان شويم ، در گوشه جنوب غربي حياط مرکزي نظر ما را سنگ بزرگي در فاصله ? متري ايوان ها جلب مي کند . اين سنگ بزرگ به طول ? و بعرض ? متر است . شايد هم مراسم قرباني را روي آن سنگ انجام مي داده اند زيرا ممکن است که انسان يا حيوان را براي بزرگداشت معبد بزرگ و خداي معبد قرباني کنند و اين سنگ احتمالا مذبحي بوده که قرباني را روي آن مي بريده اند و پس از شستشوي قرباني براي تقسيم ، آنرا به داخل معبد روي سکوي نزديک جايگاه موبد منتقل مي کرده اند .
اتاق هاي ديگر سمت جنوب حياط مرکزي شامل انبار ها ، اسلحه خانه و آشپزخانه بود که غالبا به تالار بزرگ ستوندار جنوبي راه داشته اند . بجز آشپزخانه که در پشت تالار بزرگ قرار گرفته بود اتاق هاي کوچکي با راهرو هاي بلند سمت جنوب و شرق اين تالار را احاطه کرده بود . در کف برخي از اتاق ها ته ستون هاي سنگي جسته گريخته افتاده بود . در پشت تالار بلند شرق تالار ستوندار يک راهرو وسيعي که احتمالا اسلحه خانه بوده و يا اسلحه ها در آنجا ساخته مي شده است وجود داشت . در سال هاي گذشته از اين محل تعداد زيادي شمشير و سرنيزه آهني کشف شده بود که اين نظريه را تأئيد مي کند . يک در ورودي از قسمت جنوب شرقي حياط مرکزي به محوطه اسلحه خانه باز مي شده که به همه اتاق هاي مجاور خود راه داشته است . در سمت مغرب همين تالار بزرگ ستوندار چندين اتاق بزرگ و کوچک قرار گرفته بودند که همگي با هم ارتباط داشته اند و از آخرين اتاق شمال غربي اين واحد ساختماني راهي به راهرو باريک ساختمان هاي غربي حياط مرکزي و نيز راهي به سومين کاخ بزرگ ستوندار که از دو تالار ديگر جديدتر است وجود داشته است . اين اتاق درست روبروي اتاقي که جام طلا از آنجا کشف شد واقع شده است .
جام طلايي حسنلو
اين جام در تابستان 1985 م به وسيله " رابرت دايسون " از تپه حسنلو کشف شد . اين جام يک پارچه طلايي بيست سانتي متر بلندي و بيست سانتي متر قطر دارد . اين کشف در تاريخ باستان شناسي ايران و جهان يکي از مهم ترين اکتشافات علمي و از نادر ترين آثار تاريخي ، ديني و هنري دنياي باستان به شمار مي رود .
اين جام اثر کاملاً خيره کننده اي است ، زيرا بيش از حد پر کار بوده و فاقد ترکيب مجلل است . گيرايي آن بيشتر در نيروي حيات نقش هاي کوچک و تنومند است . کليه نقش ها به وسيله يک نوار تسمه اي در بالا و يک تسمه در پايين محدود شده اند . صحنه ها بنابر اهميت شان در يک يا دو رديف که تنها با خط زمينه فرضي تقسيم شده اند ، ترکيب يافته اند . در بالا ترين رديف سه تن از خدايان هر يک سوار بر يک ارابه قرار دارند ؛ دو ارابه به وسيله قاطر کشيده مي شوند و يکي از آنها با گاو نر . در برابر سومين خدا کاهني ايستاده است که جام بلندي را به دست دارد . اين کاهن موي خود را در جلو پيشاني به طرف بالا شانه کرده است و گويا يک گوسفند قرباني را که به وسيله دو مرد در پشت سر وي آورده شده اند ، هديه مي کند . اين خدايان احتمالاً عبارت اند از خداي هوا که ممکن است به وسيله گاو نري که ارابه او را مي کشد ، مشخص شود . ديگري خداي زمين که کلاه شاخداري به سر دارد و سرانجام خورشيد که با دايره خورشيد بالدار روي سرش قابل تشخيص است .
بنا هاي غربي حياط مرکزي
در گوشه جنوب غربي حياط مرکزي نزديک مذبح دري به سوي تالار بزرگ ستوندار ( معبد ) باز مي شود و در جوار همين در يک راهرو بلند و باريک که به سومين تالار ستوندار غربي ( جديد ترين تالار ) منتهي مي شود وجود دارد . در ضلع شمالي همين راهرو نزديک سومين تالار ستوندار در اتاق کوچکي جام طلاي حسنلاو در سال ???? کشف گرديد . اين جام در آغوش انساني که روي سينه بر زمين افتاده بود و به پشت او خنجري فرو رفته و از سوي ديگرش جام را شکافته بود يافت شد . در قسمت غربي حياط مرکزي يک در ورودي بزرگ به اتاق هاي غربي حياط و تالار هاي بزرگش که اتاق هاي متعددي داشتند باز مي شده است . تقريبا بيش از ?? اتاق کوچک و بزرگ که غالبا بهم راه داشته و با هم ارتباط دارند کشف شده است . اين واحد ساختماني ، از سوي مشرق به حياط مرکزي و از سوي مغرب به ديوار غربي قلعه و از سوي جنوب به راهرو باريک و از سمت شمال به راهي که هر بازديدکننده از اين قلعه به هنگام آبادي آن از آنجا عبور مي کرده است و اين راه يگانه راه ورودي از سمت غرب قلعه و دروازه غربي قلعه دفاعي بوده است . اين واحد ساختماني از سوي شمال داراي در بزرگ ورودي بوده است که بوسيله پله هاي درازي به طول ?? تا ? متر به دخل راهرو بلند که طولش ?? و عرضش ? متر بوده بدون بنا راه داشته است . اين راهرو داراي دو دروازه غربي و شرقي هم بوده ، که فاصله دروازه ها از هم ?/?? متر بوده است . يک در هم در سمت جنوب آن به راهرو باريک ياد شده باز مي شده است . يک هال کوچکتر هم در مغرب اين راهرو ( هال ) بزرگ غار داشته است که طولش ??/?? و عرضش ??/?? متر بوده و از اين هال غربي يک در ورودي به سومين تالار بزرگ ستوندار غربي به عرض ? متر باز مي شده است .
سومين تالار ستوندار غربي که در شمال غربي تالار دوم بزرگ جنوبي و به فاصله زيادي از آن قرار گرفته بود حتماً پس از آن تالار بنا شده بوده است . ساختمان اين تالار شباهت زيادي به بنا هاي دوران هخامنشي دارد ، زيرا ستون ها را يک پارچه از سنگ ساخته اند و نظم بيشتري در ساختن اين تالار بکار رفته است . ابعاد اين تالار ستوندار جديد ??/?? * ?? متر و تقريباً مربع شکل بوده است . عرض دروازه هاي ورودي آن ? متر و فاصله اين تالار تا ديوار دفاعي قلعه ??/? متر بوده است . در قسمت شمال شرقي اين تالار ستوندار و در داخل تالار آتشگاهي قرار داشت و محل اجراي مراسم يا محل موبد تقريباً در مرکز تالار واقع شده بود .
بنا هاي شمالي حياط مرکزي
در قسمت شمال حياط مرکزي بنا هاي ديگري وجود داشت که در دو فصل اخير آنها را يکي پس از ديگري از زير خاک درآورده اند . اين اتاق ها که فعلاً به ?? عدد مي رسند ، احتمالاً محل نگهداري بانوان کاخ و شايد کنيزان و غلامان دژ بوده است . زيرا در تابستان سال ?? از اين قسمت تعداد زيادي جعبه هاي کوچک به شکل مکعب مستطيل محصوص نگهداري وسايل آرايش ، مانند سرمه دان و وصمه دان استخواني و عاجي يافت شد که اين احتمال را بيشتر تقويت مي کرد .
در اتاق بزرگي که بنام ترانشه w ?? در سال ???? حفاري شد استخوان هاي ?? اسکلت بهم خورده و درهم و برهم وجود داشت . وضعيت و موقعيت قرار گرفتن اسکلت ها روي زمين مرگ غير طبيعي آنها را کاملاً ثابت مي کرد . در ميان اين اسکلت ها ? اسکلت بچه وجود داشت . مسير افتادن اسکلت ها با هم فرق داشت و دفن هيچکدام جهت معين و منظمي نداشت و چنين به نظر مي رسيد که هنگام مرگ ، آنها با دستپاچگي و در حين فرار به زمين افتاده و مرده اند . چند اسکلت هم روي صورت وارونه افتاده بود و چند اسکلت روي دست راست و تعدادي طاق باز و يکي دو تا هم روي دست چپ بر زمين افتاده و مرده بودند . سر چند اسکلت از بدن جدا شده بود و يکي از آنها فقط يک پا داشت و پاي ديگرش پيدا نشد . اسکلتي که احساس مي شد زن است دست به سوي کودکي دراز کرده بود که کودکش را در آغوش کشد ولي مهلتي به او داده نشده بود و مرده بود ، شايد احساس و عاطفه مادري مانع آن شده بود که کودکش را بگذارد و خودش فرار کند . به احتمال بسيار قوي اين اتاق ها را آتش زده اند و هنگام ريزش تير ها و فرود آمدن سقف ها ساکنين آنها با وحشت پا به فرار گذاشته اند ولي نتوانستند موفق شوند و به سبب بريده شدن دست و پاي آنها نيز به احتمال قوي ريزش خاک و افتان تير هاي سقف بوده است . دو اسکلت که در اتاق مجاور اين اتاق بزرگ يافت شد احتمالاً زن و مردي بوده اند که در يک رختخواب خوابيده بوده و پاي راست يکي روي پاي چپ ديگري افتاده و هنگام وقوع حادثه حتماً خواب بوده اند .
در ميان حياط مرکزي نيز اسکلت هاي متعددي يافت شد که غالباً استخوان هاي آنها سوخته و کاملاً از بين رفته بود . در ترانشهw ?? چند اتاق وجود داشت که از يکي از اتاق ها دو بشقاب سه پايه سنگي بسيار زيباي منقوش پيدا شد . در اين محل روازه اي به اتاق ها باز مي شد که در شرق آن دو تخته سنگ بزرگ بر روي سکوئي قرار گرفته بود . در همين محل يک اسکلت که در چاهي افتاده بود چنين وانمود مي کرد که اين چاه را نيز مخصوص دفن همين اسکلت کنده اند زيرا اسکلت را روي شکم و صورت در ته چاه خوابانيده بودند و اثري از دفن ديده نمي شد . بطوريکه سر اسکلت به طرف شمال شرقي و پايش بسوي جنوب غربي شکم و صورتش بر روي زمين قرار داشت . جالب اينکه هيچ شيئي در کنارش ديده نمي شد . دايسون عقيده دارد که « احتمالاً در آن دوره صاحبان اين نوع اسکلت ها با اين نوع دفن حتماً دچار بيماري سخت و مسري شده اند »
ولي به نظر اينجانب اين امر غير طبيعي و غير منتظره است زيرا هر چقدر بيماري خطرناک و مسري بوده باشد و آنها در اثر اين بيماري فوت شده باشند بايد بازماندگانش ظرفي يا شيئي در کنارشان مي گذاشتند ، ولي ممکن است اعتقادات مذهبي آنها اجازه گذاشتن چيزي را در قبر آنها ندهد ( مانند دين اسلام ) و يا اينکه اينان بزه کار ، جاني ، جاسوس و اسير بوده اند و براي متنبه کردن افراد ديگر حتي خواسته اند آنها را در انظار مردم خوار گردانيده و در دنياي ديگر نيز ( بعقيده خودشان ) بدون غذا و آب بگذارند .
در ترانشه هايw ?? وw ?? که در سال هاي گذشته حفاري شده ولي حفاري آن ناقص مانده بود براي تکميل حفاري چند روزي کار شد ، در اين ترانشه ها سه ديوار از سه دوره مختلف يافت شد و يک اسکلت گاو در اين ترانشه قرار داشت که سه اسکلت انسان نيز در کنار آن افتاده بود . بدرستي معلوم نيست که اين محل چه بوده و علت مرگ انسان ها و گاو همان آتش سوزي بوده است ؟ که سقف بنا فرو ريخته و آنها در زير خاک مدفون شده اند و يا جنگي رخ داده و ضمن جنگ کشته شده و بعداً آتش هم روي آنها را فراگرفته است و استخوان ها را سوزانيده است . نظر به اينکه يک سرنيزه آهني به شکم گاو فرو رفته بود و يک پيکان آهني هم در بالاي سر حيوان ديده مي شد معلوم مي شود که هنگام آتش سوزي به اين حيوان نيز حمله ور شده است .
به اين نکته بايد توجه شود که اين دژ در دوره چهارم سکونت در حسنلو انجام شده است . بناي سوخته شده هم مربوط به اين دوره است . در اين هنگام يک آتش سوزي بسيار بزرگ و پرهيجان در قلعه رخ داده که با قتل و خرابي همراه بوده است . بعبارت ديگر براي ساکنين دژ اين بلاي ناگهاني و غير منتظره بوده است و شايد شبانه و هنگام خواب ساکنين قلعه ، اين محل مورد تاخت و تاز و حمله قرار گرفته باشد . به هر حال اثرات آتش سوزي در قسمت جنوبي ، شرقي ، شمالي ، شمال شرقي و جنوب شرقي حياط مرکزي و داخل حياط بيشتر از قسمت هاي ديگر قلعه احساس مي شود . زيرا در ترانشهw ? E حتي تير هاي افتاده از سقف همه بصورت ذغال درآمده و هرچه يافت مي شد همراه با مقدار زيادي اثر آتش و ذغال و خاکستر بود . وجود اسکلت هاي انساني و اسب و گاو که کاملاً سوخته بودند اين نظريه را تأئيد مي کند .