موقعيت کوه صفه در شهر اصفهان
مجموعه ارتفاعات معروف به کوه صفه با بلندترين نقطه ارتفاعي 2257 متر در جنوب غربي اصفهان واقع است . اين کوه از شمال به جاده کمربندي از غرب به کوه هاي تخت رستم و دره خان ، از شرق به شهرک ها و مجتمع هاي مسکوني و از جنوب به اراضي باز و خط آهن منتهي مي شود .
کوهستان صفه که تا چند دهه پيش به صورت عنصري مجزا و با فاصله از شهر قرار داشت اينک با توسعه شهر به طرف جنوب کاملا به شهر وصل شده و بخشي از آن به عنوان پارک کوهستاني ، کارکرد شهري يافته است . کوه صفه به عنوان يکي از عناصر نشانه اي و بارز در شهر اصفهان همراه با ساير عناصر عمده ساختار اصلي شهر را تشکيل مي دهد .
محدوده اين پارک از اراضي هم جوار شهرک علمي تحقيقاتي آغاز مي شود و به طرف گردنه باد ادامه مي يابد و پس از در بر گرفتن سه قله پيوسته و مجاور هم به طرف جاده کمربندي باز مي گردد . اراضي اين محدوده در حال حاضر آزاد است و در اختيار شهرداري قرار دارد .
ريشه نامگذاري « کوه صفه » خود بيانگر سرنوشت ناشناخته و پررمز و راز آن است . برخي روايت ها نام کوه را به فضاي صاف و صفه مانند روي کوه نسبت مي دهند ، برخي آن را برگرفته از صفاي منظر اطراف کوه مي دانند و برخي ديگر معتقدند که نام صفه از حضور صوفيان در کوه منشا گرفته است . اما برخي تحقيقات جدي تر حاکي از اين است که نام صفه مشتق از واژه باستاني « اسپه » ( سپه و سپاه ) است که با نام شهر اصفهان « سپاهان » و نقش تاريخي آن پيوند دارد .
تحولات تاريخي کوهستان صفه
کوهستان به دليل داشتن ساختار طبيعي شگفت ، بقاياي آثار ناشناخته و کهن و وجود قصه ها و افسانه هاي گوناگون درباره آن سرگذشتي رازآلود و اسطوره اي در ذهن و باور مردم منطقه پيدا کرده است تا جايي که دژ قديمي آن را « قلعه ديو » نام داده اند ، غار آن را به مدفن زردشت پيامبر نسبت داده اند ، آب اندک چشمه هاي آن را متبرک دانسته اند .
دامنه هاي آن را به محل نبرد دارا و اسکندر نسبت داده اند و برخي از زواياي آن را مکان گوشه گيري دراويش صوفي پنداشته اند .
کوهستان صفه در دوران باستان
اصفهان همان طور که از ريشه نام آن « سپاهان » بر مي آيد در دوران ساسانيان مقر سپاهيان « وليعهد نشين » بوده است و وجود برخي آثار به جا مانده مثل آتشگاه و گور هاي زردشتيان بر اين امر گواهي مي دهد .
با توجه به اين زمينه تاريخي و برخي شواهد عيني احتمال قوي اين است که کوه صفه از زمان هاي خيلي دور به عنوان پايگاه و پناهگاه مورد استفاده مردم بوده است . شيوه ساخت و معماري قلعه کوه صفه به ساير قلعه هاي دوران ساساني شباهت دارد . وجود حفره هاي سنگي در اطراف کوه صفه يادآور « استودان ها » ( استخوان دانهاي ) زردشتي است که در بسياري از نواحي باستاني ايران مشاهده مي شود . همچنين بعيد نيست که برخي از بقاياي ويران شده موجود در کوه صفه متعلق به بناي آتشکده باشد .
کوهستان صفه در قرون ميانه اسلامي
در کتاب هاي معتبر تاريخي مربوط به قرون ميانه اسلامي مثل « تاريخ ابن اثير » « تاريخ راوند » و « تاريخ جهانگشاي جويني » شرح هاي مبسوطي راجع به مبارزات دولت سلجوقي ، که سني مذهب و طرفدار خلفاي بغداد بودند با پيروان فرقه شيعه اسماعيليه در اصفهان آمده است که به کوهستان صفه و قلعه آن مربوط مي شود . با تاسيس دولت سلجوقي در ايران ، شهر اصفهان به عنوان پايگاه اصلي آن روز رو به توسعه نهاد و در عين حال در کانون کشاکش سياسي و نظامي قرار گرفت از جمله حوادث مهم دوران سلجوقي که به طور مستقيم با سرگذشت کوهستان صفه ارتباط پيدا مي کند ، بالا گرفتن جنبش اسماعيليه در منطقه اصفهان و بازسازي قلعه « شاهدز » در کوه صفه و جنگ طولاني اسماعيليان با دولت سلجوقي است ماجراي تسلط اسماعيليه بر کوه صفه و سرانجام بدفرجام آنان يکي از حوادث شگرف و شگفت تاريخ ايران ، به طور عام ، و داستاني پرمخاطره براي منطقه اصفهان و کوه صفه ، به طور خاص به شمار مي رود .
وقتي ملکشاه سلجوقي در سال 485 هجري قمري درگذشت ميان فرزندان او ( برکيارق ، محمود و محمد ) بر سر سلطنت اختلاف و نزاع درگرفت که باعث تضعيف دولت سلجوقي گرديد .
در اين شرايط ، يکي از معتقدان و فعالان اسماعيلي در اصفهان به نام « احمدابن عطاش » به شيوه زيرکانه با فرمانده قلعه شاهدز طرح دوستي ريخت و آنجا را به تصرف خود و مريدانش درآورد . آنان با تقويت استحکامات نظامي کوه صفه در سراسر اراضي اطراف مسلط شدند و باج و خراج آنها را در اختيار خود گرفتند . از اين رهگذر سال هاي طولاني جنگ و هراس و خونريزي در منطقه حاکم شد و قلعه شاهدز و فدائيان اسماعيلي شهرت وسيع پيدا کردند . اما مدتي بعد که سلطان محمد سلجوقي سلطنت و قدرت خود را تثبيت کرد ، تصميم به قلع و قمع اسماعيليان گرفت او در سال 500 هجري تمام کوهستان صفه را به محاصره درآورد و پس از ماه ها مناقشه ديني و سياسي و زد و خورد سرانجام قلعه را فتح کرد و باقيمانده ساکنان و جنگجويان قلعه را کشت و رهبران آنان را به اسارت درآورد . چنان که مورخان نوشتهاند ابن عطاش و همسر و پسرش سرنوشتي دلخراش و اندوهبار پيدا کردند مدت يک هفته ابن عطاش را در شهر اصفهان همراه با آزار و تحقير و شکنجه گرداندند ، سرانجام پوستش را کندند و از کاه انباشتند و سر او و پسرش را به بغداد فرستادند ، اما همسر او براي آن که به دست سربازان سلجوقي اسير نشود ، با شهامتي کم نظير از فراز قلعه شاهدز خود را به زير انداخت و به حيات خود خاتمه داد . طول اين دوره ، شورش و خشونت به روايتي هفت سال و به روايتي ديگر دوازده سال طول کشيد .
کوهستان صفه در دوره صفويه
در دوره صفويه با نتخاب اصفهان به عنوان پايتخت کشور و تبديل آن به يک شهر مهم سياسي و اقتصادي و پرشکوه ، اهميت نظامي و دفاعي آن کاهش پيدا کرد و برعکس بر نقش معماري ، هنري و فرهنگي آن افزوده شد . در اين دوره برخي از نقاط خوش منظره کوه صفه مورد بازسازي قرار گرفت و مسيرهاي ارتفاعي و دسترسي جديد ميان آنها و شهر احداث گرديد . در زمان شاه سليمان صفوي يا شاه صفي دوم ( 1106 – 1077) در محل يکي از چشمههاي دامنه کوه صفه که امروزه به چشمه پاچنار معروف است بنايي براي تفريح و گردش درباريان ساخته شد که به نام ( تخت سليمان ) خوانده شده است برخي از جهانگردان و سفرنامه نويسان دوره صفوي از اين بنا ياد کرده و به معرفي آن پرداخته که حکايت از شهرت و اهميت اين بنا در آن روزگار مي کند .
ـ انگلبرت کمپفر ( Engelbert Kampher ) ( 1716 – 1651 )
سياح ، طبيعي دان و پزشک آلماني که به عنوان منشي و پزشک همراه با سفير سوئد بارها به ايران سفر کرد و سفرنامه اي مفصل درباره مشاهدات خود همراه با نقشه ها و تصاوير متعدد انتشار داد . از جمله شرح و تصويري از بناي تخت سليمان ( پاچنار ) در زمان خود شاه سليمان تهيه کرده است که با توجه به ويران شدن اصل بنا امروزه بسيار ارزشمند است .
ـ کورنليس دوبروين ( Cornelis deBrruyn ) ( 1727-1652)
سياح و نقاش هلندي که در سالهاي ( 1701 تا 1703 ) به ايران و اصفهان سفر کرد و سفرنامهاي مشروح و مصور از سرزمين ، مردم و آثار ايران به چاپ رسانيد . او حدود شانزده سال بعد از کمپفر تصوير ديگري از بناي تخت سليمان ارائه داده است .
ـ وارطانيس يوزوکچيان ( Vardanes usukjian )
خليفه و پيشواي روحاني ارمني که در سال 1844 (دوره قاجار) به ايران و اصفهان سفر کرد و سفرنامهاي با عنوان وصف بناهاي مشهور اصفهان در سال 1854 در شهر قسطنطنيه به چاپ رسانيد . او ضمن ارائه تصويري از بناي تخت سليمان وضع آن را تشريح کرده است .
کوهستان صفه در دوره حاضر
پس از وقوع انقلاب اسلامي ايران و پي آمدهاي آن تغييراتي در کوهستان صفه و اراضي پيرامون آن پديد آمده است که در مجموع موجوديت آن را از حالت انزوا و فراموشي به درآورده و به عنوان يک عنصر شهري در معرض توسعه و عمران قرار داده است . تاسيس پارک جديد صفه در اوايل دهه 1360 يکي از مهمترين اقدامات عمراني است که تا حدود زيادي باعث بهبود سيماي کوه و عملکرد آن شده است . افزايش فضاي سبز در دامنه خشک و کم آب کوهستان صفه و افزايش ايمني اجتماعي آن ، باعث استقبال وسيع مردم و برقراري پيوند نزديک تر ميان شهر و کوه و توسعه پيک نيک و گردش در کوه شده است . محدوده کنوني پارک کوهستاني صفه نزديک به 100 هکتار است که حدود 75% آن به پوشش سبز اختصاص يافته است .
دلايل استقبال و گرايش مردم به پارک صفه
دوري از شهر و ازدحام ( حتي ازدحام پارک هاي داخل شهر) و آلودگي هاي شهري
نزديکي به جاذبه هاي طبيعي و تاريخي کوه صفه
داشتن دسترسي نسبتا مناسب و آسان
امکانات تماشاي شهر و طبيعت اطراف
وجود عملکردهاي تنوع تفريحي ، ورزشي و غيره
با توجه به اين شرايط پارک کوهستاني صفه به عنوان يک پارک چند منظوره شهري و بروي شهري عمل مي کند .